پس امر شد ملائکه را سجده آورید
این قالب خلیفه بگزیده مرا
فی الفور در سجود فتادند سر به سر
جز دیو سرکشی که نمود از سجود ابا
گفتا که او ز خاک بود من ز آتشم
چون زاده اثیر شود ساجد ثرا
حق گفت لعن بر تو و بر تابعان تو
از اهل کبر و اهل حسد بنده هوا
گفتا که مهلتم بده از بهر رهزنی
تا انتقام خود کشم از خاکزادها
گفتا ز بندگان منت دست کوته است
تا وعده جزا توئی و بنده هوا
جای شما جهنم و کار شما ضلال
سوزید تا شود به شما پخته کار ما
آدم سپاس و حمد و ثنا گفت و شکر کرد
بر سجده ملائک و بر لعن من ابا
آنگه ز فاضل گل او ساخت صورتی
مانند او ولی به انوثت از او جدا
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این متن، خدا به فرشتگان دستور میدهد که به آدم سجده کنند. همه فرشتگان به فوریت در سجده میافتند، به جز ابلیس که از سجده امتناع میکند. او دلیل امتناع خود را اینگونه بیان میکند که از آتش آفریده شده و بر خاک میتازد. خدا به او میفرماید که لعنت بر تو و پیروانت باد. ابلیس از خدا مهلت میطلبد تا از آدم انتقام بگیرد، اما خدا میفرماید که بندگانش از این کار برکنار هستند و سرنوشت تو و پیروانت جهنم خواهد بود. در نهایت، آدم شکر و حمد خدا را میگوید و خدا از خاک، همسری برای او میآفریند که با او متفاوت است.
هوش مصنوعی: پس به ملائکه دستور داده شد که برای این انسان، که به عنوان خلیفه انتخاب شده است، سجده کنند.
هوش مصنوعی: سریعا همگی در حالت سجده افتادند، جز یک دیو سرکش که از سجده کردن سر باز زد.
هوش مصنوعی: او گفت که من از خاک به وجود آمدهام و او از آتش. وقتی که موجودی از عناصر برتر شکل میگیرد، سجده و خضوع آن از اهمیت بیشتری برخوردار است.
هوش مصنوعی: خداوند گفت که نفرین بر تو و پیروان تو که از اهل خودخواهی و حسادت هستند و تنها به دنبال خواستههای نفس خویشاند.
هوش مصنوعی: او گفت: به من مهلت بده تا از افرادی که به من آسیب رساندهاند انتقام بگیرم.
هوش مصنوعی: شخصی میگوید که از بندگان، درخواست کمک نمیکند زیرا امیدش به وعدههای الهی است و نه به خواستههای دنیوی.
هوش مصنوعی: جای شما جهنم است و راه و روش شما گمراهی است. به همین دلیل، ما تلاش میکنیم تا به شما آگاهی دهیم و کارهایمان را به درستی انجام دهیم.
هوش مصنوعی: آدم از این که ملائکه به او سجده کردند و بر لعنت من که از رحمت خدا دور شدهام، سپاسگزاری کرد.
هوش مصنوعی: سپس از زیبایی او، گلی درست کرد که شکل او را داشت، اما از جنبه زنانه از او متمایز بود.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
تا داد باغ را سمن و گل بنونوا
بلبل همی سراید بر گل بنونوا
رود و سرود ساخته بر سرو فاخته
چون عاشقی که باشد معشوق او نوا
مشک و عبیر بارد بر گلستان شمال
[...]
چون نای بینوایم ازین نای بینوا
شادی ندید هیچ کس از نای بینوا
با کوه گویم آنچه ازو پر شود دلم
زیرا جواب گفته من نیست جز صدا
شد دیده تیره و نخورم غم ز بهر آنک
[...]
آمدگه وداع چو تاریک شد هوا
آن مه که هست جان و دلم را بدو هوا
گرمی گرفته از جگر گرم او زمین
سردی گرفته از نفس سرد من هوا
ماه تمام او شده چون آسمان کبود
[...]
منسوخ شد مروت و معدوم شد وفا
زین هر دو مانده نام چو سیمرغ و کیمیا
شد راستی خیانت و شد زیرکی سفه
شد دوستی عداوت و شد مردمی جفا
گشتهست باژگونه همه رسمهای خلق
[...]
ای بر مراد رأی تو ایام رامضا
بسته میان بطاعت فرمان تو قضا
از جاه تو گرفته سیادت بسی شرف
وز فر تو فزوده وزارت بسی بها
خلق خدای را برعایت تویی پناه
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.