در عشق دوست ای دل شیدا چگونهای
ای قطره کشاکش دریا چگونهای
یادآور ای عدم ز نهانخانهای قدم
پنهان چگونه بودی و پیدا چگونهای
در بحر بی کنار کنارم کشید و گفت
بی ما چگونه بودی و با ما چگونهای
من جلوه نا نموده تواز خویش میشدی
امروز غرق بحر تجلا چگونهای
جمعی بساحل از کشش ما در اضطراب
ای غرق بحر عاطفت ما چگونهای
بازم ز خویش راند و بکنج غمم نشاند
گفت ای نشانه تیر بلا را چگونهای
در چاه بابلم موی خود ببست
گفت ای اسیر زلف چلیپا چگونهای
ای خانه زاد عشرت و پروردهای طرب
در لجه محیط غم ما چگونهای
ای فیض خویش را بغم عشق ما سپار
و آنگه ببین که در کنف ما چگونهای
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر از عشق و عاطفه صحبت میکند و به جستجوی حال و احوال دل میپردازد. شاعر از معشوق خود میپرسد که در دوران تنهایی و دوری چگونه بوده است و این شرایط چه تأثیری بر او داشته است. او به عمق احساسات و عشق اشاره میکند و در تلاش است تا درک کند که بیمعشوق چگونه بوده و با معشوق چه حالتی دارد. در این میان، شاعر به ناخوشیها و غمهای عشق نیز اشاره میکند و سعی دارد تا از طریق پرسشها، عمق عشق و تأثیر آن را بر وجود خود و معشوقش بررسی کند.
هوش مصنوعی: ای دل شیدا، در عشق معشوق چه احوالی داری؟ و ای قطره، در دریای محبت چه وضعیتی داری؟
هوش مصنوعی: ای عدم، تو را به یاد میآورم، از کجای پنهان خود چطور آمدهای که ناگهان در اینجا ظاهر شدی؟
هوش مصنوعی: در میان این دریای بیپایان، او مرا به سمت خود کشید و گفت: بدون ما چگونه بودی و حالا که با ما هستی، چگونهای؟
هوش مصنوعی: امروز چگونهای که اگر جلوهگری از خودت را نشان نمیدادی، ممکن بود که در دریای زیبایی غرق شوم؟
هوش مصنوعی: گروهی در کنار دریا به خاطر کشش ما در نگرانی و اضطراب هستند. ای کسی که در دریای عشق ما غرق شدهای، حالت چطور است؟
هوش مصنوعی: دوباره مرا از خود راند و در گوشهای از غمم نشاند و گفت: ای نشانه تیر ناامیدی، حالا چطور هستی؟
هوش مصنوعی: در چاه بابل، شخصی موی خود را به بند کشیده و میگوید: ای اسیر زلف چلیپا، حال تو چگونه است؟
هوش مصنوعی: ای تو که در این خانه از شادی و خوشی زندگی کردهای و در دنیای پر از غم ما بزرگ شدهای، حال حالت چگونه است؟
هوش مصنوعی: ای فیض، نعمت و بخشش خود را به غم عشق ما بسپار و سپس نگاه کن که در آغوش ما چقدر خوب و دلپذیر خواهی بود.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
ای مرغ بر پریده به بالا چگونهای؟
وی در باز رفته به دریا چگونهای؟
ای مریم طهارت وی جوهر حیا!
در خلوتآشیان مسیحا چگونهای؟
اینجا به ماتم تو جهانی سیاه شد
[...]
ای آرزوی دیده بینا چگونهای
وی مونس دل (من) تنها چگونهای
از ناز و نازکی اگر اینجا نیامدی
باری یکی بگوی که آنجا چگونهای
در است صورت تو و دریاست چشم من
[...]
ای جان و ای دو دیده بینا چگونهای
وی رشک ماه و گنبد مینا چگونهای
ای ما و صد چو ما ز پی تو خراب و مست
ما بیتو خستهایم تو بیما چگونهای
آن جا که با تو نیست چو سوراخ کژدم است
[...]
ای جان به قید گنبد خضرا چگونهای؟
ای باده در شکنجه مینا چگونهای؟
ای شبنم بهشت که خورشید داغ توست
از اشتیاق عالم بالا چگونهای؟
ای لالهای که چشم به صحرا گشودهای
[...]
با جذب دوست ای دل شیدا چگونهای
ای قطره با کشاکش دریا چگونهای
ای طایر خجسته پی مرغزار انس
در تنگنای وحشت دنیا چگونهای
هیچ از مقام اصلی خود یاد میکنی
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.