ای خدا عشقی که دل بر آتشش بریان کنیم
ماه سیمائی که جان از مهر او تابان کنیم
روح بخشی کو دهد هر دم حیات تازهای
دم به دم جان بخشد و ما در رهش قربان کنیم
لاله رخساری که دل خون گردد از سودای او
عکس گلزار عذارش داغهای جان کنیم
ساغر چشمی که ساقی باشد آنرا غمزهای
چون بگرداند خرد بر دور او گردان کنیم
گر شود مهمان ما آن مایهٔ درمان ما
سر به پایش افکنیم او را به جان مهمان کنیم
این سر خالی نباشد گر سزای پای او
از تنش دور افکنیم از نو سری سامان کنیم
خار خشک زهد دل را رنجه دارد عیش کو
تا به آب دیدگان این خار را بستان کنیم
تا یکی افسردگیها آتشین روئی کجاست
تا به آب و تاب او دل را بهارستان کنیم
درد بیدردی ز ما خواهد بر آوردن دمار
درد عشقی تا بدَرَد، درد را درمان کنیم
کارها در دست ما چون نیست باید ساختن
آن چه شاید کی توانیم آن چه آید آن کنیم
با قضا هر کو ستیزد کار او مشکل شود
ما قضا را تن دهیم و کار را آسان کنیم
فیض صبری بایدت تا دردها درمان شود
بیهده تا چند گوئی این کنیم و آن کنیم
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر به وصف عشق و زیبایی میپردازد و به مفهوم قربانی شدن در راه عشق اشاره میکند. او از جذابیت و تاثیر عشق بر زندگی سخن میگوید و تجلیات آن را در چهرهها و نگاهها میبیند. شاعر به تمایل به فدا کردن جان و دل برای عشق اشاره کرده و بیان میکند که با وجود مشکلات و دردها، باید به عشق ایمان داشت و در برابر تقدیر تسلیم شد. در نهایت، درد و رنجهای ناشی از عشق را به عنوان بخشی طبیعی از زندگی قبول میکند و به صبر و امید به آینده بهتر دعوت میکند.
هوش مصنوعی: خدایا، ای کاش بتوانیم عشقی را در دل خود برپا کنیم که مانند آتشی سوزان باشد و جانمان را با نور مهر و زیبایی کسی که چهرهاش همچون ماه است، روشن کنیم.
هوش مصنوعی: این متن به روح و نیرویی اشاره دارد که هر لحظه زندگی جدیدی را به ما میبخشد و جان ما را زنده نگه میدارد، در حالی که ما خود را فدای این نیرو میکنیم.
هوش مصنوعی: صورت زیبا و دلربای او باعث میشود که دلها از عشق او غمگین و حزین شوند. ما نیز مانند گلزار مهر او، با داغها و دردهای عشق، جان خود را عرضه میکنیم.
هوش مصنوعی: اگر کسی چشمانش مانند ساغر، خوشنگاه و دلربا باشد، آنگاه با لبخندی ملایم و جاذبهای که دارد، میتوانیم به دور او بچرخیم و از زیباییاش لذت ببریم.
هوش مصنوعی: اگر کسی که برای ما دارویی و درمانی است، مهمان ما شود، با تمام وجود و احترام از او پذیرایی میکنیم و جانمان را فدای او میکنیم.
هوش مصنوعی: این سر بیحاصل نمیماند، حتی اگر از بدنش دور کنیم. ما دوباره میتوانیم سریکی با نظم جدید بسازیم.
هوش مصنوعی: زندگی لذتبخش، دل را از سختیهای زهد و ریاضت رنجور میکند. بنابراین، تا وقتی که به گریه بیفتیم و اشکهایمان را بریزیم، میتوانیم این زحمتها و خارهایی که بر دل نشسته را کنار بگذاریم.
هوش مصنوعی: تا یک نفر با چهرهای درخشان و پرشور وجود داشته باشد، میتوانیم با شوق و شادی دلهایمان را معطر و شاداب کنیم.
هوش مصنوعی: دردی که از بیدردی به وجود میآید، ما را وادار میکند تا به درمان درد عشق بپردازیم و در این مسیر، به دنبال راه حلی برای دردهایمان باشیم.
هوش مصنوعی: زندگی همیشه مطابق خواستههای ما پیش نمیرود، بنابراین باید به دنبال ساختن و بهبود چیزهایی باشیم که در دسترسمان هستند. ما نمیتوانیم به چیزی که مقدر شده است تغییر بدهیم، اما میتوانیم تلاش کنیم تا آنچه را که ممکن است انجام دهیم.
هوش مصنوعی: هر کس با سرنوشتش بجنگد، کارش سخت و دشوار میشود. ما باید تسلیم سرنوشت شویم و کاری را که در دست داریم، راحتتر کنیم.
هوش مصنوعی: برای درمان دردها نیاز به صبر و بردباری است. بیهوده تا کی ادعا میکنی که این کار را خواهیم کرد یا آن کار را انجام خواهیم داد؟
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
خیز تا در صف عقل و عافیت جولان کنیم
نفس کلی را بدل بر نقش شادروان کنیم
دشنهٔ تحقیق برداریم ابراهیم وار
گوسفند نفس شهوانی بدو قربان کنیم
گر برآرد سر چو فرعون اندرین ره شهوتی
[...]
تا کی از دون همتی ما منزل اندر جان کنیم
رخت بر بندیم از جان قصد آن جانان کنیم
شاهد الّا تخافوا از نقاب آمد برون
سر بر آری خرقه بازان تا که جان افشان کنیم
وقت آن آمد که ما آن ماه را مهمان کنیم
پیش او شکرانه جان خویش را قربان کنیم
چون ز راه اندر رسد ما روی بر راهش نهیم
وانگهی بر خاک راهش دیده خونافشان کنیم
هرچه در صد سال گرد آورده باشیم این زمان
[...]
ای خوشا روزا که ما معشوق را مهمان کنیم
دیده از روی نگارینش نگارستان کنیم
گر ز داغ هجر او دردی است در دلهای ما
ز آفتاب روی او آن درد را درمان کنیم
چون به دست ما سپارد زلف مشک افشان خویش
[...]
ایخوش آنروزی که ما جان در ره جانان کنیم
ترک یک جان کرده خود را منبع صد جان کنیم
اختیار خود به پیش اختیار او نهیم
هرچه او میخواهد از ما از دل و جان آن کنیم
خدمت سلطان عشق حق شهنشاهی بود
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.