خیز تا در صف عقل و عافیت جولان کنیم
نفس کلی را بدل بر نقشِ شادِروان کنیم
دشنهٔ تحقیق برداریم ابراهیم وار
گوسفند نفس شهوانی بدو قربان کنیم
گر برآرد سر چو فرعون اندرین ره شهوتی
ما بر او از عقل، سدِّ موسیِ عمران کنیم
در دل ار خیل خیال از سِحر، دستان آورد
از درخت صدق، روی صد عصا ثعبان کنیم
بر بساط معرفت از روی باطن هر زمان
مُهرِ عِزِ لایزالی نقشِ جاویدان کنیم
عشق او در قلب ما چون هست سلطانی بزرگ
نقشِ نقدِ ضربِ ایمان، نام آن سلطان کنیم
پرده از روی صلاح و زهد و عفت بردریم
خانه را بر عقلِ رعنا یک زمان زندان کنیم
عاشق و معشوق و عشق این هر سه را در یک صفت
گه زلیخا گه نبی گه یوسف کنعان کنیم
روح باطن گر چو یوسف گم شدست از پیش ما
ما چو یعقوب از غمش دل خانهٔ احزان کنیم
نار عشق و باد عزم و خاک دانش، آب جِرم
عالَم علمِ سنایی زین چهار ارکان کنیم
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر دعوت به عقل و روشنبینی میکند و بر ضرورت تحقیق و جستجوی حقیقت تأکید دارد. او میخواهد نفسهای شهوانی را قربانی کند و با عقل و دانش بر موانع غلبه کند. همچنین، به قدرت و عظمت عشق الهی اشاره میکند و تلاش میکند تمام جوانب عشق و ارتباطات انسانی را در کنار هم ببیند. در نهایت، شاعر به قدرت عشق و علم اشاره کرده و از چهار عنصر (عشق، عزم، دانش و تمرکز) برای رسیدن به معرفت و حقیقت استفاده میکند.
هوش مصنوعی: بیا تا با هم در صف عقل و سلامتی پیش برویم و نفس خود را به جای حالتی غمگین، به حالتی خوشایند تغییر دهیم.
هوش مصنوعی: به سراغ تحلیل و بررسی درون خود برویم، مانند ابراهیم که دام را برای قربانی کردن آماده کرد. در اینجا، باید خواستههای نفسانی و شهوانی خود را قربان کنیم.
هوش مصنوعی: اگر کسی مانند فرعون بر سر راه شهوت بیفتد، ما با عقل خود همچون سد موسی، در برابر او خواهیم ایستاد.
هوش مصنوعی: اگر در دل انسان، گروهی از افکار خیالی به وجود آید، میتواند از کار و تلاش صادقانه مانند تکه چوبی استفاده کند و بر روی آن، صد نوع اهرم و وسیله بسازد.
هوش مصنوعی: در زمینه فهم و شناخت، در هر لحظه نشانهای از عظمت بیپایان حقایق را به تصویر میکشیم و آن را همیشگی میسازیم.
هوش مصنوعی: عشق او در دل ما مانند سلطانی بزرگ است که نشان و نشانهای از ایمان ما را به تصویر میکشد. ما این عشق را به نام آن سلطان میخوانیم.
هوش مصنوعی: ما برمیداریم حجاب از روی خوبیها و تقوا و پاکدامنی، و خانه را برای مدتی به عقل زیبا و خوشاندیش حبس میکنیم.
هوش مصنوعی: عاشق، معشوق و خود عشق، هر سه را میتوان در یک ویژگی مشترک دید که گاهی به زلیخا شبیه است، گاهی به پیامبر و گاهی به یوسف از سرزمین کنعان.
هوش مصنوعی: اگر روح باطن ما مانند یوسف گم شده باشد، ما مانند یعقوب از غم او دلمان پر از اندوه میشود و در جمع غم و غصههایمان زندگی میکنیم.
هوش مصنوعی: عشق به مانند آتش، عزم و اراده مانند باد، و دانش و علم مانند خاک است. اگر این چهار عنصر را در کنار هم قرار دهیم، میتوانیم به دانشی عمیق و جامع دست یابیم.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
گاه رزم آمد بیا تا عزم زی میدان کنیم
مرد عشق آمد بیا تا گرد او جولان کنیم
چنگ در فتراک این معشوق عاشق کش زنیم
پس لگام نیستی را بر سر فرسان کنیم
گر برآید خط توقعیش برین منشور ما
[...]
تا کی از دون همتی ما منزل اندر جان کنیم
رخت بر بندیم از جان قصد آن جانان کنیم
شاهد الّا تخافوا از نقاب آمد برون
سر بر آری خرقه بازان تا که جان افشان کنیم
وقت آن آمد که ما آن ماه را مهمان کنیم
پیش او شکرانه جان خویش را قربان کنیم
چون ز راه اندر رسد ما روی بر راهش نهیم
وانگهی بر خاک راهش دیده خونافشان کنیم
هرچه در صد سال گرد آورده باشیم این زمان
[...]
ای خوشا روزا که ما معشوق را مهمان کنیم
دیده از روی نگارینش نگارستان کنیم
گر ز داغ هجر او دردی است در دلهای ما
ز آفتاب روی او آن درد را درمان کنیم
چون به دست ما سپارد زلف مشک افشان خویش
[...]
ایخوش آنروزی که ما جان در ره جانان کنیم
ترک یک جان کرده خود را منبع صد جان کنیم
اختیار خود به پیش اختیار او نهیم
هرچه او میخواهد از ما از دل و جان آن کنیم
خدمت سلطان عشق حق شهنشاهی بود
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال ۲ حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.