از دل که برد آرام حسن بتان خدا را
ترسم دهد بغارت رندی صلاح ما را
ساز و شراب و شاهد نی محتسب نه زاهد
عیشی است بی کدورت بزمیست بی مدارا
مجلس ببانک نی ساز مطرب سرود پرداز
ساقی مهٔ دل افروز شاهد بت دل آرا
با اینهمه چسان دین در دل قرار گیرد
تقوی چگونه باشد در کام کس گوارا
از محتسب که ما را منع از شراب فرمود
ساغر گرفت بر کف میخورد آشکارا
آن زاهدی که با ما خشم و ستیزه میکرد
شاهد کشید در بر فی زمره السّکارا
فهمید عشق زاهد شاهد گرفت عابد
میخانه گشت مسجد واعظ بماند جا را
چون طبع ما جوان شد با پیر کی توان بود
کر چلّه را بماندیم معذور دار ما را
فیض از کلام حافظ میخوان برای تعوید
دل میرود زدستم صاحبدلان خدا را
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این متن شعری از حافظ است که به بررسی تناقضات بین عشق، دین و زندگی لذتجو میپردازد. شاعر از زیباییها و جذابیتهای دنیا، از جمله شراب، موسیقی و معشوق سخن میگوید و از سختگیریهای مذهبی انتقاد میکند. او همچنین به دوگانگیهای انسانی در برابر عشق و تقوا اشاره کرده و میپرسد که چگونه میتوان هم به محبت و لذایذ دنیوی پرداخت و هم به دینداری پایبند بود. در نهایت، شاعر از خداوند و صاحبدلان یاری میطلبد و احساسات عمیق خود را در برابر این تضادها ابراز میکند.
هوش مصنوعی: وقتی زیبایی و دلربایی معشوق در دل ما نشسته، نگرانم که این احساس زیبا بتواند بر طبع ما اثر بگذارد و ما را به گمراهی و نابودی بکشاند.
هوش مصنوعی: آواز و نوشیدنی و معشوق، هیچ کدام از نظر قدسی و زاهدانه نیستند. لذتی که در این مراسم وجود دارد، بینقص و بدون تردید است.
هوش مصنوعی: در این بیت، شاعر از آداب یک مجلس جشن و سرور سخن میگوید. او از بانگی دلنواز و موسیقیای یاد میکند که فضای مجلس را شاداب و دلنشین میکند. همچنین به ساکی اشاره میکند که نوشیدنی میریزد و محبوبی با زیبایی خاص در جمع حضور دارد که دلها را به خود جلب میکند. به طور کلی، این تصویر بیانگر لحظات خوش و پر از زیبایی و شادابی در یک مجلس جشن است.
هوش مصنوعی: چگونه میتوان ایمان را در قلب جا داد، وقتی که پرهیزکاری برای کسی شیرین و دلپذیر نیست؟
هوش مصنوعی: محتسب به ما دستور داد که از نوشیدن شراب پرهیز کنیم، اما او خودش جام را در دستش گرفته و به طور علنی مینوشد.
هوش مصنوعی: آن زاهدی که با ما دشمنی و جدل میکرد، حالا در بین جمع مستها قرار گرفته و گرد او را گرفتهاند.
هوش مصنوعی: عشق به زاهد یاد داد که باید از زیباییها بهرهمند شد و عابد، به جای عبادت در مسجد، به میخانه رفت. در حالی که واعظ همچنان در جای خود باقی ماند.
هوش مصنوعی: وقتی که روح و شخصیت ما جوان و پرشور است، چگونه میتوانیم به مشکلات و سختیهای زندگی معذور بود؟ ما باید به چالشها و دشواریها به چشم فرصتی برای رشد و تجربه نگاه کنیم.
هوش مصنوعی: رحمت و برکت که از سخنان حافظ ناشی میشود، در دل من طنینانداز میشود ولی من از دست صاحبدلان واقعی، یعنی بندگان خدا، بیبهرهام.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
با آن که میرسانی، آن بادهٔ بقا را
بی تو نمیگوارد، این جام باده ما را
مطرب قدح رها کن، زین گونه نالهها کن
جانا یکی بها کن، آن جنس بیبها را
آن عشق سلسلت را، وان آفت دلت را
[...]
مشتاقی و صبوری از حد گذشت یارا
گر تو شکیب داری طاقت نمانْد ما را
باری به چشم احسان در حال ما نظر کن
کز خوان پادشاهان راحت بود گدا را
سلطان که خشم گیرد بر بندگان حضرت
[...]
با آن که برشکستی چون زلف خویش ما را
گفتن ادب نباشد پیمانشکن نگارا
هستند پادشاهان پیش درت گدایان
بنگر چه قدر باشد درویش بینوا را
از چشم من نهانی ای آب زندگانی
[...]
دانی چه مصلحت را بل غاغ شد بخارا
تا این ستیزه گاران بی دل کنند مارا
زین قوم در خراسان الاّ بلا نخیزد
شکلی کنید و دفعی بنشستن بلا را
گفتم از آن جماعت یاری به چنگم آید
[...]
آن شه به سوی میدان خوش می رود سوارا
یا رب، نگاه داری آن شهسوار ما را
غارت نمود زلفش بنیاد زهد و تقوی
تاراج کرد لعلش اسباب پادشا را
جولان کند سمندش چون سم او ببوسم
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.