دل را به سر زلف تو دلدار سپردیم
شادیم که این مهره به آن مار سپردیم
معماری ویرانه جز از سیل نیاید
معمورة دل را به غم یار سپردیم
آزادهدلان شور دل تنگ ندانند
این نغمه به مرغان گرفتار سپردیم
داغ غم پنهان تو در پرده نسازد
این گل به کله گوشة اظهار سپردیم
فیّاض شد آن شرط که دیگر نستانیم
آن روز که ما دیده به دیدار سپردیم
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر بیانگر خودآگاهی و درونینگری شاعر است. شاعر از هویت واقعی خود، وجود مستقل و قدرت درونیاش سخن میگوید و تأکید میکند که از هیچ چیز و کسی جدا نیست. او به دریای وجود خود اشاره میکند و این که هر فرد، خود را در دنیای خویش یکتا میداند. شاعر همچنین به آزادی و استقلال روحی اشاره میکند و میگوید که فایدهای از دنیای بیرونی نمیبرد. او میخواهد به این نکته اشاره کند که انسانها گاهی در روابط خود به دشمنی و فریب میپردازند، اما در عین حال در جستجوی حقیقت و وفاداری هستند. به طور کلی، این شعر به جستجوی هویت و دینداری انسانها در مقابل معضلات و چالشهای زندگی میپردازد.
هوش مصنوعی: دل را به زیباییهای موهای تو سپردیم و خوشحال هستیم که این احساس عشق و محبت را به آن موجود زشت سپردیم.
هوش مصنوعی: ویرانی و خالی بودن دل، تنها با غم و اندوه موجود در آن قابل پر شدن است؛ ما دلمان را به خاطر عشق معشوق به درد و رنج سپردهایم.
هوش مصنوعی: آزاداندیشان و دلهای سرفراز نمیدانند که ما این نغمهی دلنشین را به پرندگان محبوس تقدیم کردهایم.
هوش مصنوعی: غم و اندوهی که در دل پنهان کردهای، نمیتواند در خوشی و زیبایی این گل دیده شود. ما این احساس را به گوشهای از وجودمان سپردهایم که دیگران از آن باخبر نشوند.
هوش مصنوعی: زمانی که در روز ملاقات به یکدیگر نگاه کردیم، آن عهد و پیمان به اندازهای رحمتزا و بخشنده شد که دیگر نمیتوانیم آن را فراموش کنیم.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.