سوخت هر جا خستهای ما بیمحابا سوختیم
زد بر آتش خویش را پروانه و ما سوختیم
جلوة پرواز اوج فقر کار مشکلی است
ما در آن کو جلوهها کردیم و پرها سوختیم
دادِ ما را خضر کی از چشمة خود میدهد
ما که از لب تشنگی در قعر دریا سوختیم
از آتشِ کس سوختن، آزادگان را ننگ بود
آتشی از خود برآوردیم و خود را سوختیم
شمع از سر در گرفت و سوخت کم کم تا به پا
ما سراپا درگرفتیم و سراپا سوختیم
بال و پر از شعله کردیم از پی پرواز شوق
تا سر دیوار دل رفتیم و آنجا سوختیم
سوختی در آتش و خاکسترت بر جای ماند
سوختن اینست گر فیّاض، ما وا سوختیم
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به یاد ایام گذشته و لحظات خوشی که در کنار یاری محبوب سپری شده است، اشاره دارد. شاعر از احساسات و خاطرات شیرینی صحبت میکند که در عشق و دوستی تجربه کرده و به زمانی اشاره میکند که در اوج عشق، زندگی رنگ و رونق خاصی داشته است. او به غم و حسرت پس از آن روزها نیز اشاره دارد و این حسرت از دست دادن آن لحظات زیبا را با اشعارش به تصویر میکشد. شاعر همچنین از زیباییهای زمانهای گذشته و ارزشهایی که داشتند یاد میکند و از حالتی غمگین در برابر فقدان آن روزها سخن میگوید.
هوش مصنوعی: در هر جایی که ما خسته شدیم، آتش بیپروا برپاست. پروانه، برای آتش خود، به سوی آن رفت و ما هم در این آتش سوختیم.
هوش مصنوعی: زندگی در شرایط سخت و فقر، چالشی بزرگ است. ما در این مسیر تلاش کردیم و به زیباییهایی دست یافتیم، اما هزینه آن را با آسیب دیدن روح و آرزوهایمان پرداختیم.
هوش مصنوعی: خضر، کجا از چشمهی خود به ما کمک خواهد کرد؟ ما که در عمق دریا به خاطر تشنگی در حال سوختن هستیم.
هوش مصنوعی: آزادگان هرگز حاضر نیستند به خاطر دیگران آسیب ببینند و خود را بسوزند. اما ما از درون خود آتش خلق کردیم و به خود آسیب زدیم.
هوش مصنوعی: شمع کم کم روشن شد و آتش گرفت، تا اینکه ما از سر تا پا در آتش عشق خود سوختیم.
هوش مصنوعی: با شوق و اشتیاق، خود را آماده پرواز کردیم و به سر دیوار دل رسیدیم، اما در آنجا دچار آتش عشق و احساس شدیم و سوختیم.
هوش مصنوعی: در آتش سوختی و فقط خاکسترت باقی ماند. این است معنی سوختن، اگرچه بخشنده باشی، اما ما هم سوختیم.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
حسرتی در دل نماند از بسکه ما واسوختیم
یک دماغی داشتیم آن هم به سودا سوختیم
کس درین محفل زباندان گداز دل نبود
چون سپند از خجلت عرض تمنا سوختیم
نشئهٔ تحقیق ما را شعلهٔ جوالهکرد
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.