عمریست تا جدا ز تو مهوش نشستهایم
پروانهایم و دور ز آتش نشستهایم
با آنکه عیش از دل ما نسخه میبرد
دایم چو زلف یار مشوّش نشستهایم
در انتظار سرمة گردی از آن سوار
عمریست چشم بر ره ابرش نشستهایم
فارغ نشد رقیب ز خمیازه چون کمان
تا ما به پهلوی تو چو ترکش نشستهایم
ای زاهد از شکفتگی ما عجب مدار
عمری چون نشئه با می بیغش نشستهایم
چون داغ لاله بیغم عشق پریرخان
افسردهایم اگرچه در آتش نشستهایم
فیّاض غم مدار که هر چند پیش دوست
در خون نشستهایم ولی خوش نشستهایم
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به فقدان و گمگشتگی انسان در دنیای مادی و روحی اشاره دارد. شاعر میگوید که در جستجوی حقیقت و معنای زندگی، احساس گمشدگی میکند. او خود را به مانند آهویی میبیند که در دشتهای بیپایان سرگردان است و صدای صیادان اطرافش او را میترساند. در این مسیر، وی از خود و هویت واقعیاش دور شده و در بیابان عدم گم شده است. همچنین، او به ذکر تجارب و الگوهای مذهبی مانند موسی و عیسی میپردازد و میگوید که در حالی که نیکوکاران و بزرگانند، اما در جستجوی شادی و لذت، خود را از دست دادهاند. شاعر در نهایت به این نتیجه میرسد که برای یافتن راهی به حقیقت، دیگر بار باید تلاش کند و از گمراهیهای خود بیرون بیاید.
هوش مصنوعی: سالهاست که از تو جدا هستیم و در حسرت زیباییات به سر میبریم. مانند پروانهای هستیم که دور از آتش نشسته و نمیتوانیم به سمت آن برویم.
هوش مصنوعی: با وجود اینکه لذت و خوشی از دل ما میرود، همیشه در حالتی پریشان و آشفته مانند زلف یار نشستهایم.
هوش مصنوعی: مدت زیادی است که چشمانتظار آمدن سوار گرداندهایم و در حسرت رسیدن او هستیم.
هوش مصنوعی: رقیب هنوز از خواب و خمیازه بیدار نشده است، در حالی که ما در کنار تو مانند تیرهایی که در ترکش قرار دارند، آمادهایم.
هوش مصنوعی: ای رهجوی زهد و تقوا، از شگفتی ما تعجب نکن، زیرا ما سالهاست که مثل حالت مستی، با عشق و خلوص در کنار شراب زندگی کردهایم.
هوش مصنوعی: ما همچون گل لالهای هستیم که از عشق به معشوقی زیبا داغ دیدهایم و با وجود اینکه در آتش عشق میسوزیم، بیغم و ناراحت به زندگی ادامه میدهیم.
هوش مصنوعی: غم را در دل نگهدار، چرا که هر چند در کنار دوست در غم و اندوهم اما در این حال، حالمان خوب است.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
چون خال هندوی تو بر آتش نشستهایم
سوزان ولیک تازه و تر خوش نشستهایم
برد و سلام خواند بر او جبرئیل عشق
در باغ چون خلیل و بر آتش نشستهایم
رد و قبول در کف صورت نگار و ما
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.