گاهی کمان ناله به خمیازه زه کنم
گاهی کمند آه گره بر گره کنم
سیرت ندیده، بخت مرا از تو دور کرد
این داغ را به مرهم وصل که به کنم؟
شب تا سحر به یاد سر زلف دلکشت
در گوشهای نشینم و مشق گره کنم
تا عاشقم زمانه مرا دم نمیدهد
خود را مگر به بلهوسان مشتبه کنم
فیّاض کی بود که براندازِ شهر خویش
ترک اقامت دو سه درگشته دِه کنم
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به توصیف احساسات عمیق و خیالهای شاعر در مورد معشوق میپردازد. شاعر خود را در آینه میبیند و تصویر معشوق را در آن منعکس میکند. او از سادگی خود به عشق تعبیر میکند و با ضربه زدن به آینه، درد دلهایش را به معشوق میگوید. شاعر به وضعیت زمانه اشاره میکند و از خاموشیها و مشکلات زندگی سخن میگوید. همچنین، در تلاش برای بیان عشقش، احساسات و ناراحتیهایی که در غیبت معشوق دارد را توصیف میکند. او به تصویرسازیهایی از عشق، اشک و یاد معشوق میپردازد و در نهایت به قدرت عشق و زیبایی آن اشاره دارد که او را به تسخیر درآورده است.
هوش مصنوعی: گاهی با نالههای خود مانند کشیدن کمان به خاطر غم و اندوه میکوشم، و گاهی با افسوس و آههای عمیق خود، گرهای بر گرههای زندگی میزنم.
هوش مصنوعی: بخاطر نداشتن زیبایی و سیرت تو، قسمت و بخت من از من دور شده است. حالا چطور میتوانم این درد را با وصل شدن به تو تسکین دهم؟
هوش مصنوعی: تا صبح در یاد آن محبوبم نشستهام و در گوشهای به تمرین گرههای دلچسب میپردازم.
هوش مصنوعی: تا زمانی که عاشق هستم، دنیا به من توجهی نمیکند و تنها میتوانم خود را به کسانی که شهوتپرست هستند شبیه کنم.
هوش مصنوعی: بخشنده کیست که بخواهد به خاطر مشکل یا نامیدی از شهر خود برود و مدتی در جای دیگری بماند؟
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.