بر شعله آن چنان که کسی تار مو نهد
پیچد چو زلف دست به رخسار او نهد
ترسم درازدستی آن زلف خیره را
آخر مباد سلسله در پای او نهد!
آخر به کام خال شدی، صد هزار حیف
با هندویی برای چه کس رو به رو نهد!
تبخاله میزند لب ساغر هزار جای
لب بر لب شراب گر آن تندخو نهد
کس تا ابد دگر سخن تازه نشنود
فیّاض مهر اگر به لب گفتگو نهد
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر به احساسات خود درباره جدایی و دوری از محبوبش اشاره میکند. او نمیخواهد که بوی پیراهن معشوقش احوالش را تحت تاثیر قرار دهد. شاعر بیان میکند که با عدم حضور معشوق، زندگیاش بیمعنا شده و همچون گل که در بهار شکوفا میشود، او نیز در انتظار دیدار معشوق به سر میبرد. همچنین او به تاثیرات منفی جدایی و غمهایی که در چهرهاش به جا مانده، اشاره میکند و در انتها به این نکته میپردازد که حتی در شرایط ضعف و خوار بودن میتوان به عزت دست یافت و این بیاعتباریها شاید روزی به اعتبار تبدیل شوند.
هوش مصنوعی: شعله به قدری زیبا و جذاب است که چنانچه کسی تار مویی را بر آن بگذارد، همچون پیچش موی زلف بر روی صورت او میچرخد و میرقصد.
هوش مصنوعی: میترسم که آن زلف زیبا که به نظر میرسد، در نهایت بر من چیره شود و زندگیام را در بند خود بگیرد.
هوش مصنوعی: در نهایت، به آرزویت رسیدی، ولی افسوس که برای چه کسی این کار را کردی و به چه کسی نشان دادی!
هوش مصنوعی: خون به لب میآورد و هر بار که لب به جام میزند، هزاران بوسه به لب شراب میدهد، اگر آن دلدادۀ تندخو بخواهد.
هوش مصنوعی: هیچکس برای همیشه از شنیدن سخنان نو محروم نخواهد ماند، اگر آن کسی که دارای لطف و محبت است، به گفتگو بپردازد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.