از بس که هوای دهن تنگ تو دارد
دل در تپش بیخودی آهنگ تو دارد
یکرنگی من با تو همین منصب دل نیست
هر قطرة خون در تن من رنگ تو دارد
از سختدلیهای تو مأیوس نشد دل
این شیشه امید دگر از سنگ تو دارد
در چشم کسی جا نکنم گر تو برانی
کی صلح کسی چاشنی جنگ تو دارد
تا حشر دگر مفلسی درد نبیند
فیّاض ز دردی که دل تنگ تو دارد
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: شاعر در این ابیات به عمق غم و درد عشق اشاره میکند. او میگوید که دلش به غم عشق بسته است و روزگارش تحت تأثیر این غم رنگ و حالی ندارد. او تاکید میکند که هیچکس نمیتواند حال او را درک کند، چرا که او دلی شکسته و جانی خسته دارد. شاعر همچنین از درد و نالهاش سخن میگوید و میافزاید که حتی در باغ زندگی، هر چه زیباست، از داغ عشق او نشأت گرفته است. بهطور کلی، این اشعار نمادی از ناامیدی و غمهای عمیق ناشی از عشق هستند.
هوش مصنوعی: دل به خاطر تنگی هوای دهن تو به شدت در تپش افتاده و بیدلیل به دنبال صدای تو میگردد.
هوش مصنوعی: یکرنگی من با تو فقط به دل و احساسات محدود نمیشود، بلکه هر ذرهای از خون من نیز رنگ تو را دارد.
هوش مصنوعی: دل شیشهای من از صفتهای سخت و بیرحم تو ناامید نمیشود؛ با این حال، امید من اکنون از سنگدلی تو دارد.
هوش مصنوعی: اگر تو از من دور شوی، هیچ گاه در چشم کسی جای نخواهم گرفت، زیرا صلح در دل کسی که میخواهد به جنگ بپردازد، جایی ندارد.
هوش مصنوعی: تا روز قیامت، کسی که فقیر است، از درد و رنجی که در دل تو وجود دارد، رنج نخواهد برد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.