گنجور

 
فیاض لاهیجی

گر مستی‌یی ز لعل بتان می‌کنیم ما

در مستی شراب نهان می‌کنیم ما

رسواترست نالة لب بستگانِ بیم

ما را خمش مکن که فغان می‌کنیم ما

طفل سرشک بر مژه فریاد می‌کند

ورنه ز شکوه منع زبان می‌کنیم ما

از یک نگاهِ لطف به تاراج رفته‌ایم

سودی که می‌کنیم زیان می‌کنیم ما

هر دم ز موج نالة گم گشته در سراغ

غم‌نامه‌ها به دوست روان می‌کنیم ما

هرگز خلاف عجز و تنزّل نکرده‌ایم

کاری که کرده‌ایم همان می‌کنیم ما

فیّاض می‌شویم هلاک جفای دوست

آخر وفای خویش عیان می‌کنیم ما

 
 
 
نسک‌بان: جستجو در متن سی‌هزار کتاب فارسی
غنی کشمیری

جانرا بکوی دوست روان میکنیم ما

یعنی که کار عشق به جان میکنیم ما

مطرب گر آرزوی تو فریاد ما بود

مانند نی به دیده فغان میکنیم ما

مشهور در سواد جهان از سخن شدیم

[...]

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه