گنجور

 
فصیحی هروی

آن قوم که دلشان ز دورنگیها رست

سجاده به دوشند و می ناب به دست

بتخانه و کعبه پیششان یک رنگ است

دیدار پرستند نه دیوارپرست

 
sunny dark_mode