ای دل نا شکیب مژده بیار
کامد آن شمسه بتان تتار
آمد آن سرو جلوه کرده به ناز
آمد آن گلبن خمیده ز بار
آمد آن بلبل چمیده به باغ
آمد آن آهوی چریده بهار
آمد آن غمگسار جان و روان
آمد آن آشنای بوس و کنار
آمد آن ماه با هزار ادب
آمد آن روی با هزار نگار
آمد آن مشکبوی مشکین مو
آمد آن خوبروی ماه عذار
گر نژند از فراق بودی تو
خویشتن را کنون نژند مدار
زین بهنگامتر نباشد وقت
زین دلارامتر نباشد یار
عشق را باز تازه باید کرد
عاشقی را بساز دیگر بار
اندر این عشق نو غزلها گوی
پس به گوش خدایگان بگذار
آفتاب خدایگان که بدوی
چون گل افروختهست روی تبار
میر عادل محمد محمود
پشت دین محمد مختار
آنکه گیتی به روی او بیند
خسرو شاه بند شیر شکار
آنکه دولت چو بندگان مطیع
خدمت او کند به لیل و نهار
بهتر از خدمت مبارک او
نیست اندر جهان سراسر کار
خدمت او امیدوارتر است
از دعاهای عابدان بسیار
هر چه باید ز آلت ملکان
همه دادهستش ایزد دادار
گر که سرمایه مهی هنرست
هنرش را پدید نیست شمار
ور بزرگی به فضل خواهد بود
فضل او را پدید نیست کنار
روز چوگان زدن ستاره شود
گوی او بر سپهر دایره وار
وَاندر آماجگاه راه کند
تیر او اندر آهنین دیوار
نامه نانوشته برخواند
خاطر پاک او به روز هزار
گویی آن خاطر زدوده او
یابد اندر ضمیر هر کس بار
زآنچه امسال کرد خواهد خصم
رایش آگاه گشته باشد پار
هرچه بر عالمان بود مشکل
زو بپرسی به دم کند تکرار
دولت او برو بر آسان کرد
هرچه بر مردمان بود دشوار
گویی او از کتابهای جهان
بر گزیدهست نکته اسرار
چون نسیم از سر زبان دارد
فقه و تفسیر و مسند اخبار
گرچه گیتی به جمله در کف اوست
ورچه آکنده گنجهاش به مار
همتش برتر از تواناییست
دادنش بیشتر ز دستگزار
ابر و دریا سخی بُوَند به طبع
دستش از هر دو ننگ دارد و عار
در خزان از رزان نریزد برگ
نیم از آن، کز دو دست او دینار
پادشه اینچنین سزد که دهند
پادشاهان به فضل او اقرار
مملکت را ملک چنین باید
تا بود کار ملک راست چو تار
آفرین بر یمین دولت باد
آن بلند اختر بزرگ آثار
کز همه خسروان عصر جز او
کس ندارد پسر بدین کردار
ای ملک زاده فریشته خو
ای به تو شادمان دل احرار
گفتگوی تو بر زبان دارند
پیشبینان زیرک و هشیار
هر که فردای خویش را نگرید
چنگ در دامن تو زد ستوار
فر شاهی خدای ما به تو داد
گر نه مردم بداند این مقدار
ماه و خورشید را قران باشد
هر گهی با پدر کنی دیدار
همچنین باش سالهای دراز
دل سلطان گرفته بر تو قرار
کار تو با سعادت و اقبال
وز تن و جان خویش برخوردار
دیدن شاه بر تو فرخ باد
همچو بر شاه دیدنت هموار
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر درباره آمدن بهاری سرشار از عشق و زیبایی است. شاعر از دل شاداب و زیبا سخن میگوید و از جوانانی که به عشق و محبت باهم پیوند دارند، تمجید میکند. توصیفاتی از معشوق و زیباییهایش به کار رفته است، همچنین به شخصیتهای بزرگ و پادشاهی مانند محمد محمود اشاره میشود که به خاطر علم و فضیلتش در میان مردم مقام بلندی دارد. در نهایت، شاعر آرزو میکند که این شادابی و خوشبختی ادامه داشته باشد و مملکت تحت حکومت چنین پادشاهی قرار گیرد.
هوش مصنوعی: ای دل بیتاب، خوش خبری بیار! آن خورشید زیبا از نیکوییها به ما نزدیک شده است.
هوش مصنوعی: سروی زیبا و با وقار به ما نزدیک شده و گلهایی که به خاطر باران خم شدهاند، به نظر میرسند.
هوش مصنوعی: بلبل با شور و شوق به باغ آمده و آهوی زیبا نیز در این بهار سرزنده و شاداب است.
هوش مصنوعی: غمزدهای به سراغم آمد که روح و جانم را آرام میدهد، و آن کسی که به بوسهها و آغوشهایش آشنا هستم، بازگشته است.
هوش مصنوعی: آن ماه زیبا با رفتارهای نیکو و آراستگی زیاد آمد و آن چهره دلنشین با نقوش و زیباییهای فراوان نمایان شد.
هوش مصنوعی: عطر خوش مشک و زیبایی چهره آن معشوق با موی مشکینش به سراغ ما آمده است.
هوش مصنوعی: اگر از دوری من غمگین هستی، پس اکنون خود را از غم رها کن.
هوش مصنوعی: در این زمان، فرصت مناسبی برای عشق و ناز است و یار محبوبتر از این نمیتواند باشد.
هوش مصنوعی: برای عشق، باید دوباره آن را تازه کنیم و عشق ورزیدن را دوباره بیاموزیم.
هوش مصنوعی: در این عشق تازه، شعرها را بگو و به گوش خداوندان زیبا بگذار.
هوش مصنوعی: خورشید مانند خدایان میتابد و مانند گلی که درخشان است، چهرهاش نورانی و زیباست.
هوش مصنوعی: این عبارت به توصیف شخصیت و نقشی از یک فرد در تاریخ اشاره دارد. به نظر میرسد که فرد مورد نظر، به عنوان یک رهبر یا فرمانده که دارای عدالت و فضایل اخلاقی است، شناخته میشود و به نوعی به تاریخ اسلام یا قیامهای مرتبط با آن مرتبط است. در اینجا، اشارهای به نقشهای مهمی از جمله دین و رهبری داریم که نشاندهنده مسئولیت و تعهد فرد به اصول اخلاقی و اجتماعی است.
هوش مصنوعی: آن کسی که در دنیا همه چیز را برایش زیبا میبیند، همان پادشاهی است که مانند شیر در شکار قوی و موفق است.
هوش مصنوعی: کسی که مانند بندگانش، دیگران در شب و روز به او خدمت میکنند و از او اطاعت میکنند، دارای قدرت و ثروت است.
هوش مصنوعی: در جهان هیچ کاری بهتر از خدمت به او نیست.
هوش مصنوعی: امید به کمک و خدمت او بیشتر از دعاهای فراوان عبادتکنندگان است.
هوش مصنوعی: هر چیزی که ملکان به آن نیاز دارند، خداوند به او داده است.
هوش مصنوعی: اگر که مال و دارایی، مهارت و هنر است، هنر او هرگز نمیتواند شمارش و اندازهگیری شود.
هوش مصنوعی: اگر کسی به بزرگی و مقام برسد، این مقام و بزرگیش به خاطر علم و فضل اوست و او در کنار آن علم، ممکن است نقصی داشته باشد که به وضوح دیده نمیشود.
هوش مصنوعی: روز چوگان زدن ستاره، در واقع به این معناست که وقتی صبح فرا میرسد و ستارهها در آسمان نمایان میشوند، گویی این ستارهها در حال بازی چوگان هستند و گوی به شکل دایرهوار در آسمان به حرکت درمیآید. به عبارتی، بازی و جنبش ستارهها در آسمان به شکلی زیبا و منحصر به فرد توصیف شده است.
هوش مصنوعی: تیر او در هدفش میدود و به دیوار آهنی میخورد.
هوش مصنوعی: ریشههای عمیق ارتباطات روحانی و دلهای پاک، بسان نامهای نانوشته، تا روزگارهای دور قابل درک و فهم است. این نکته نشاندهندهی تأثیرات و ارتباطات عمیقتری است که فراتر از کلمات قرار دارند و میتوانند در ذهن و دل هر انسان روشنضمیر و پاک نقش ببندند.
هوش مصنوعی: به نظر میرسد که آن یاد و خاطرهای که از او رفته، در ذهن هر شخصی به نوعی باقی میماند یا دوباره زنده میشود.
هوش مصنوعی: از آنچه که امسال انجام دادهای، دشمن تو احتمالاً از آن آگاه شده است.
هوش مصنوعی: هر مسئلهای که برای دانشمندان دشوار باشد، اگر از آنها بپرسی، با تکرار و توضیح آن را برای تو ساده و قابلفهم خواهند کرد.
هوش مصنوعی: سلطنت او برای مردم، بهترین شرایط را فراهم کرد و تمام چیزهایی را که برای آنها سخت و دشوار بود، آسان ساخت.
هوش مصنوعی: به نظر میرسد او نکتههای پنهان و اسرارآمیز را از تمام کتابهای دنیا انتخاب کرده است.
هوش مصنوعی: چنانکه نسیم لطیف از زبان میوزد و علوم فقه، تفسیر و روایت را به آرامی بیان میکند.
هوش مصنوعی: هرچند که جهان به طور کامل در دست اوست و خزانهاش پر از گنجینهها و نعمتهاست، اما به اندازهای از مخلوقاتش به جفا میگذرد که این گنجها به مارها پر شدهاند.
هوش مصنوعی: عزم و ارادهاش فراتر از تواناییهایش است و قدرت او بیشتر از آن چیزی است که در اختیارش قرار داده شده.
هوش مصنوعی: ابر و دریا هر دو بخشنده و سخاوتمند هستند، اما طبیعت آنها به گونهای است که از دستزدن به این دو احساس ناراحتی و شرمساری میکند.
هوش مصنوعی: در فصل پاییز، ورقها از درختان نمیافتند، زیرا او با دستانش ارزش و ثروت خود را حفظ میکند.
هوش مصنوعی: پادشاهی سزاوار است که دیگر پادشاهان به فضل و بزرگیاش اعتراف کنند.
هوش مصنوعی: برای اینکه یک مملکت به درستی اداره شود، باید مانند تار باشد؛ یعنی همه چیز به هم پیوسته و هماهنگ باشد. در غیر این صورت، کارها به خوبی پیش نمیرود.
هوش مصنوعی: ستایش بر دست قدرت و سعادت آن ستاره بزرگ و بلندمرتبه که نشانههای فراوانی از خود به جا گذاشته است.
هوش مصنوعی: هیچ کس در میان شاهان زمانه به اندازه او پسر خوبی ندارد، با این رفتار و اخلاق.
هوش مصنوعی: ای فرزند بلندمرتبه، روح تو همانند فرشتگان پاک و باصفاست و دل آزادیخواهان به خاطر تو شاد و شاداب است.
هوش مصنوعی: افراد باهوش و دانا در آینده در مورد صحبتهای تو گفتگو خواهند کرد.
هوش مصنوعی: هر کس که به آیندهاش فکر کند و برای آن برنامهریزی کند، با جدیت و اعتماد به نفس به تو نزدیک میشود و از تو مدد میجوید.
هوش مصنوعی: خداوند سلطنت و فرمانروایی را به تو عطا کرده است، در غیر این صورت، مردم نمیتوانستند به این اندازه تقدیر و احترام بگذارند.
هوش مصنوعی: ماه و خورشید به هم پیوندی دارند و هر زمان که پدر را ملاقات کنی، آنها نیز با هم دیدار خواهند کرد.
هوش مصنوعی: به مدت طولانی، دلی که از سلطان گرفته شده است، بر تو آرامش و قرار ندارد.
هوش مصنوعی: تو با خوشبختی و شانس در زندگیات به موفقیتهایی دست پیدا میکنی و از وجود خود به بهترین نحو استفاده میکنی.
هوش مصنوعی: دیدن شاه برای تو خوش یمن و مبارک است، همانطور که دیدن تو برای شاه آسان و راحت است.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
بر رُخَش زلف عاشق است چو من
لاجرم همچو منش نیست قرار
من و زلفین او نگونساریم
او چرا بر گل است و من بر خار؟
همچو چشمم توانگر است لبم
[...]
زان مرکّب که کالبد از نور
لیکن او را روان و جان ازنار
زان ستاره که مغربش دهنست
مشرق او را همیشه بر رخسار
بارگی خواست شاد بهر شکار
بر نشست و بشد بدیدن شار
هست ایام عید و فصل بهار
جشن جمشید و گردش گلزار
ای نگار بدیع وقت صبوح
زود برخیز و راح روح بیار
کفش صندوق محنت و . . . زنش
هر دو گردند و هر دو ناهموار
هیچکس را گناه نیست درین
کو برد جمله را همی از کار
این یکی را بخنجه و خفتن
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال یک حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.