تا کوثر و فردوس ره دور و دراز است
وان عیش غنیمت که در میکده باز است
از ناز مران رخش پی قبله که هر سو
بر خاک ره افتاده سر اهل نیاز است
بنگر به حباب می گلرنگ که در دور
چون دیده محمود به دیدار ایاز است
زلف تو مگر هست شب هجر و ره عشق
کان تیره و این جمله نشیب است و فراز است
بر دوش من آن داغ سبوی می رندی
بر دوخته از شقه اقبال طراز است
گر دیده بود پاک نظر بر رخ شاهد
از سالک ره عین حقیقت نه مجاز است
در خانقه از نکته توحید چه گویم
چون رند خرابات مغان محرم راز است
افلاک به یک صدمه که در عشق ازل دید
سرگشته چنین تا به ابد در تک و تاز است
فانی نشده غرقه به می بت چه پرستی
در میکده ناکرده طهارت چه نماز است؟
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به توصیف جستجوی حقیقت و عشق میپردازد. شاعر به دوری و درازی مسیر دستیابی به نعمتهای معنوی مانند کوثر و فردوس اشاره میکند و اینکه لذت واقعی در میکده و محبت است. او از عشق و هجران سخن میگوید و تاکید میکند که در دوستی و محبت، سادگی و حقیقت مهمتر از ظواهر هستند. همچنین، شعر به مقایسهٔ عشق با حالات دیگر میپردازد و در نهایت به اهمیت تجربهٔ واقعی و شهودی در مقابل باورها و اعتقادات صوری اشاره میکند.
هوش مصنوعی: تا زمانی که به بهشت و نعمتهای بیپایان دسترسی نداریم، باید از لذتهایی که اکنون در میکده داریم بهرهمند شویم.
هوش مصنوعی: از لحن و زیبایی او دور نشو، چرا که در هر طرف، سر نیازمندان بر خاک افتاده است.
هوش مصنوعی: به حباب رنگی گل که در دور تأثیرش شبیه دیدار محمود با ایاز است، نگاه کن.
هوش مصنوعی: زلف تو چه شب تار است و چه پیچیدگی دارد، چونکه عشق و دوری از تو پر از فراز و نشیب است.
هوش مصنوعی: من بر دوش خود، نشان شدیدی از مینوشی را حمل میکنم که حاصل خوششانسی و اقبال من است.
هوش مصنوعی: اگر چشم، پاک و بدون تعصب بر چهره محبوب نگاه کند، سالک (کسی که در مسیر حقیقت است) میتواند واقعیت را ببیند و نه صرفاً ظاهری یا مجازی از آن.
هوش مصنوعی: در خانقاه نمیتوانم از حقیقت توحید صحبت کنم، چون انسانهای آزاد و رند در میخانهها دارای رازهایی هستند که از آن آگاهند.
هوش مصنوعی: آسمانها به خاطر یک آسیب که در عشق ابدی تجربه کردند، همیشه گیج و سرگردان باقی مانده و همچنان در تلاش و حرکتاند.
هوش مصنوعی: اگر کسی به میگساری و نوشیدن شراب مشغول است، هنوز خود را از دنیا و فانی نکرده است. چگونه میتواند در میکده، بدون پاکی و طهارت، نماز خود را به جا آورد؟
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
ساز طرب عشق که داند که چه ساز است؟
کز زخمهٔ آن نه فلک اندر تک و تاز است
آورد به یک زخمه، جهان را همه، در رقص
خود جان و جهان نغمهٔ آن پردهنواز است
عالم چو صدایی است ازین پرده، که داند
[...]
اَلمِنَّةُ لِلَّه که درِ میکده باز است
زان رو که مرا بر در او روی نیاز است
خُمها همه در جوش و خروشند ز مستی
وان می که در آن جاست حقیقت، نه مجاز است
از وی همه مستی و غرور است و تکبر
[...]
المنة لله که در میکده باز است
زآن رو که مرا بر در او روی نیاز است
خمها همه در جوش و خروشند ز مستی
و آن می که در آنجاست حقیقت نه مجاز است
از وی همه مستی و غرورست و تکبر
[...]
تا عشق توام بدرقه راه حجاز است
اندر حرم وصل دلم محرم راز است
احرام در دوست چو از صدق ببستیم
در هر قدمی کعبه صد گونه نیاز است
عمریست که از آتش سودای تو چون شمع
[...]
تا مقصد عشاق رهی دور و دراز است
یک منزل از آن بادیهٔ عشق مجاز است
در عشق اگر بادیهای چند کنی طی
بینی که در این ره چه نشیب و چه فراز است
سد بلعجبی هست همه لازمه عشق
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.