من و میل الف قامت آن حورسرشت
بر سرم چون که قضا در ازل این حرف نوشت
چشم دارم که دهد پیر مغان از سر خم
چو به رندان لحد زیر سرم باید خشت
مطلب نخل وفا از چه که دهقان قضا
هرگز این تخم عجب در چمن دهر نکشت
منم امروز و می و مغبچه و دیر مغان
شیخ و فردا طلب کوثر و رضوان بهشت
نتوان یافتن از غفلتش اندر مسجد
در حضور طلبش هست چه مسجد چه کنشت
خوب و زشتی تو وابسته به رد است و قبول
آن چو مخفی است چه دانی که که خوبست و که زشت؟
نیک و بد نیست چو در دست کسی باده بیار
فانی ار زشت خصال آمد و گر خوب سرشت
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به بیان احساسات عمیق شاعر درباره عشق و زندگی میپردازد. او به زیبایی و زیبایانی که از دلش میگذرد، اشاره میکند و میگوید که سرنوشت این عشق را از پیش نوشته است. شاعر به لذتهای دنیوی و شور و شوق روزمره اشاره میکند و میگوید که در جستجوی معنای واقعی و حقیقت، نمیتوان تنها در مکانهای مذهبی مثل مسجد به دنبال آن بود. او به این نکته میپردازد که خوب و بد بستگی به دیدگاه و انتخاب دارد و در نهایت، گاهی باید از لذتهای زندگی گذشت تا به حقیقت رسید.
هوش مصنوعی: من و تمایل به عشق آن شیرینخط بر سرم، چون قضا در ازل این سرنوشت را رقم زد.
هوش مصنوعی: چشمی دارم که از مشروب قدیمیها مینوشد. وقتی به رندان و حال و هوایشان مینگرم، میفهمم که باید زیر سرم سنگی باشد تا آرام بگیرم.
هوش مصنوعی: موضوع وفاداری به گونهای است که کشاورز بخت، هرگز این دانه شگفتانگیز را در باغ زمان نکاشته است.
هوش مصنوعی: امروز در حال نوشیدن شراب و لذت بردن از جوانی هستم، در حالی که فردا به دنبال پاداش و نعمتهای بهشتی خواهم بود.
هوش مصنوعی: نمیتوان در حالی که در غفلت هست، در مکانهای مقدس مانند مسجد و کلیسا، به دنبال او (خدا) بود؛ چه فرقی دارد که در مسجد باشی یا در کلیسا.
هوش مصنوعی: زیبایی و زشتی چیزی به پذیرش و عدم پذیرش بستگی دارد. از آنجایی که این مفاهیم به طور پنهان در درون هر فرد نهفته است، چطور میتوانی بفهمی چه چیزی زیباست و چه چیزی زشت؟
هوش مصنوعی: نیک و بد هیچ یک در خودشان ارزش واقعی ندارند. وقتی کسی نوشیدنی بیاورد، این مسأله موقتی و فانی است. اگر شخص بدخُلق باشد یا خوبخُلق، در نهایت اینها همه گذراست و اهمیت چندانی ندارند.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
منزل ار یار قرین است چه دوزخ چه بهشت
سجدهگه گر به نیاز است چه مسجد چه کنشت
جای آسایش مشتاق چه هامون و چه کوه
رهزن خاطر عشّاق چه زیبا و چه زشت
عشقبازی نه به بازیست که دانندهٔ غیب
[...]
آصف عهد زمان جان جهان تورانشاه
که در این مزرعه جز دانهٔ خیرات نکشت
ناف هفته بد و از ماه صفر کاف و الف
که به گلشن شد و این گلخن پر دود بهشت
آنکه میلش سوی حقبینی و حقگویی بود
[...]
ای که بردی تو به خوبی گرو از حور بهشت
مصحف روی تو را خامه تقدیر نوشت
آیتی از ورق حسن تو هر کس که بخواند
سر توحید عیان گشتش و تقلید بهشت
در ازل حق به چهل صبح به مهرت ای جان
[...]
عیب رندان مکن این زاهد پاکیزه سرشت
که گناه دگری بر تو نخواهند نوشت
عیب رندان مکن ای زاهد پاکیزهسرشت
که گناه دگری بر تو نخواهند نوشت
عیب قطنی مکن ای اطلس پاکیزه سرشت
تار او چونکه بپود تونخواهند نبشت
تو اگر توت نسب داری و او گر پنبه
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.