ای شب غم چند در هجران یارم میکشی
زنده میدارم ترا بهر چه زارم میکشی
خونم ای گردون بحل بادت اگر از روی لطف
زیر پای رخش آن چابکسوارم میکشی
اختیارم نیست در جان دادن اندر پیش تو
گرچه از مستی تو هم بیاختیارم میکشی
روی از می کرده گل گل مینمایی با خسان
من که نالان بلبلم زان خار خوارم میکشی
ساقیا هر چند کز میتوانی زنده ساخت
لیک ز استغنا در اندوه خمارم میکشی
آتش دل نیز خواهی کشته کرد و زان سبب
مردم ای قاتل به تیغ آبدارم میکشی
از برای کشتنم داغ فراقت بس نبود
کز پی وصلت به داغ انتظارم میکشی
اینکه ماندم زنده بیروی تو جانا زین حیات
چونکه دانی پیش رویت شرمسارم میکشی
از تو شد ای عشق فانی زان فنا کندر فراق
سوزیم پنهان و در وصل آشکارم میکشی
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: شاعر در این شعر به درد و رنج ناشی از جدایی از معشوق اشاره میکند. او از عمق غم و اندوه خود میگوید و اینکه چگونه شبها به خاطر دوری یار میسوزد. زشتی و بیرحمی زمانه را به گردون مینویسد که از روی لطف هم او را میکشد. شاعر با وجود اینکه اختیار جانش را از دست داده، از مستی عشق نمیتواند رهایی یابد و دردش بیشتر میشود. او به ساقی میگوید که هرچقدر میتواند او را زنده کند، اما از شدت ناتوانی در اندوه میمیرد. در نهایت، شاعر به عشق و فراق اشاره میکند و میگوید که گرچه در درد و سوزش به سر میبرد، محبت و دلتنگیاش او را به مرز نابودی میکشاند.
هوش مصنوعی: ای شب غم، چرا اینقدر در دوری یارم عذاب میکشی؟ من که زندهام و برایت زحمت میکشم، پس چرا اینقدر آزارم میدهی؟
هوش مصنوعی: اگر از روی لطف به من توجه کنی، جان من در دستانت است و تو میتوانی با ناز و کرامت خود، مرا زیر پای اسب آن سوار چابک قرار دهی.
هوش مصنوعی: من در برابر تو هیچ اختیاری ندارم، حتی اگر قرار باشد جانم را بدهم. گرچه از شوق و جذبهات هم بدون ارادهام از پا در میآیم.
هوش مصنوعی: تو با زیباییات مثل گل، در میان آسیبدیدگان به نظر میآیی. من که به خاطر این دردی که چنگ در دلم میزند، بیصبرانه ناله میکنم، از درد و زخم تو رنج میبرم.
هوش مصنوعی: ای ساقی، هرچند که میتوانی با نوشیدن می مرا زنده کنی، اما به خاطر بینیازیام، در غم و اندوهی عمیق به سر میبرم.
هوش مصنوعی: اگر بخواهی آتش دل را خاموش کنی، خودت را به نابودی میکشانی و به همین دلیل، ای قاتل، با تیغی که تیز و برنده است، مرا میزنی.
هوش مصنوعی: برای کشتن من فقط اشتیاق جدایی کافی نیست، بلکه تو برای رسیدن به من، با داغ انتظار میکشی.
هوش مصنوعی: من بدون حضور تو در این زندگی همچنان زندهام، اما این زندگی برایم سخت و شرمآور است. من از اینکه در برابر تو قرار میگیرم خجالت میکشم.
هوش مصنوعی: ای عشق، تو باعث شدهای که در جداایی به طور پنهانی بسوزم و در رسیدن به تو آشکارا دردم را نشان دهم.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.