گنجور

 
امیرعلیشیر نوایی

صبح رندان صبوحی در میخانه زدند

در خرابات مغان ساغر مستانه زدند

می رنگین به خم عشق که بد مالامال

دوره کرده قدح و جام به پیمانه زدند

رازهایی که شنیدن نتوانست ملک

می ز پیمانه بآن نکته و افسانه زدند

چونکه من دیر رسیدم به لبم یکجرعه

ریخته دم به دم و طعنه جرمانه زدند

شکر باری که ازان باده نماندم محروم

که دران انجمن آن زمره فرزانه زدند

ز آتش شمع نه تنها دل پروانه بسوخت

کاتش شمع هم از شعله پروانه زدند

دل عشاق فتادند بخاک ره دیر

طره مغبچگانرا ز چه رو شانه زدند

خوشم از شادی طفلان پریوش گرچه

سنگ بیداد و ستم بر من دیوانه زدند

فانیا بیش مکن ناله ز ویرانی ازانک

گنج معنی طلبان خیمه به ویرانه زدند

 
 
 
فانوس خیال: گنجور با قلموی هوش مصنوعی
ناصر بخارایی

دوش مرغان چمن نعرهٔ مستانه زدند

آتشی در دل شوریدهٔ دیوانه زدند

زاهدان خیمهٔ عشرت سوی میخانه زدند

خیز کز باد صبا زلف سمن شانه زدند

حافظ

دوش دیدم که ملائک درِ میخانه زدند

گِلِ آدم بسرشتَند و به پیمانه زدند

ساکنانِ حرمِ سِتر و عفافِ ملکوت

با منِ راه‌نشین، بادهٔ مستانه زدند

آسمان بارِ امانت نتوانست کشید

[...]

قاسم انوار

عاشقان را چو صلا جانب می خانه زدند

آتشی بود که اندر دل دیوانه زدند

در تمنای تو عشاق ز پای افتاده

مست گشتند و ز مستی کف مستانه زدند

عکس ساقی چو درین باده صافی افتاد

[...]

جامی

صبحدم دردکشان نقب به میخانه زدند

بوسه بر یاد لبت بر لب پیمانه زدند

زاهدان سبحه به کف عازم آن بزم شدند

رقم نقل چو بر سبحه صد دانه زدند

صوفیان را دهن از ورد سحر بربستند

[...]

صائب

سالکانی که قدم در ره جانانه زدند

پشت پا بر فلک از همت مردانه زدند

مستی از شیشه و پیمانه خالی کردند

ساده لوحان که در کعبه و بتخانه زدند

فلک بی سر و پا حلقه بیرون درست

[...]

مشاهدهٔ ۱ مورد هم آهنگ دیگر از صائب
مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه