روز طرب رخ نمود روزه به پایان رسید
رایت سلطان عید بر سر میدان رسید
خسرو شب سجده برد بر در سلطان روز
دوش ز درگاه او پشت به خم زآن رسید
بود به میدان عید پیکر خورشید گوی
زآن به شب عید ماه چون سر چوگان رسید
حلقه سیمین نمود چرخ ز مه چون شهاب
نیزه زرین به دست از پی جولان رسید
عید به شادی چو زد آینه بر پشت پیل
آینه چرخ را گرد فراوان رسید
مدت سی روز دید تاب تنور اثیر
ز اول آن اجتماع کاخر شعبان رسید
تا چو بعید عرب شاه عجم خوان فکند
خوان ورا ز آفتاب آهوی بریان رسید
گردون فراش وار کرد خلال از هلال
گفت شهنشاه را عید به مهمان رسید
داشت چو خورشید و ماه تخت فلک تاج و طوق
دوش ز تشریف بخت هر سه به خاقان رسید
نام خزان بر نبشت چرخ به منشور ملک
نامه عزل بهار سوی گلستان رسید
خیل خزان تا گرفت مملکت نو بهار
مهد شه مهرگان در صف بستان رسید
دیده ابر آب ریخت چهره آبان بشست
تاب مه آب رفت تری آبان رسید
سیب کش آسیب زد نار بنار هوا
خون دل از دیدگان تا به زنخدان رسید
باد که بی کیمیا خاک زمین کرد زر
گفت مرا دستگاه از شه شروان رسید
وارث ملک زمین داور خلق جهان
کش لقب از آسمان شاه جهانبان رسید
آنکه ز بختش ببخش جاه سکندر فتاد
وانکه ز دهرش به بهر ملک سلیمان رسید
از حشم حشمتش خصم به حیرت گرفت
وز حرم حرمتش ظلم به پایان رسید
زلزله رخش او در (سد خزران) فتاد
ولوله خنگ او تا حد (ختلان) رسید
از همه خصمانش کس مرده و زنده نرست
مرده به دوزخ فتاد زنده به زندان رسید
هر که بخیل و حشم خشم تو آسان شمرد
آن حشم و خیل را خشم بدیسان رسید
هر که ز خاک درت دیده بینا بتافت
زود به خاک درت کور و پشیمان رسید
رفعت ایوان تو هست به جائی کزو
هندوی پاس تو را دست به کیهان رسید
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر به وصف روز عید و جشن پایان ماه رمضان میپردازد. او از ورود جشن به میدان و شادی آماده برای استقبال از سلطانی بزرگ سخن میگوید. شاعر به تصاویری از طبیعت و آسمان، مانند خورشید و ماه، اشاره میکند و جلوههای زیبای عید را به تصویر میکشد. همچنین، به تیرگیها و سختیهایی که در زندگی وجود دارد و برطرف شدن آنها در این روز خاص اشاره میکند. در نهایت، او به عظمت و قدرت پادشاهان اشاره کرده و از تأثير آنها بر جهان و مردم سخن میگوید. این شعر ترکیبی از زیباییهای طبیعی، شادیهای عید و قدرت پادشاهان است.
هوش مصنوعی: روز شادی و خوشحالی فرا رسید و روزهها به پایان رسیدند. پرچم سلطان در میدان جشن و سرور برافراشته شد.
هوش مصنوعی: خسرو شب در حال عبادت، به درگاه پادشاه صبحگاه رسید و به خاطر احترامش به او، به سوی او خم شد و از درگاه خارج شد.
هوش مصنوعی: در روز عید، تابش خورشید همچون یک مجسمه در میدان نمایان بود و ماه شب عید نیز مانند سر چوب بازی به میدان آمد.
هوش مصنوعی: چرخ فلک به شکل حلقهای نقرهای در آمده و مانند شهابی که نیزهای طلایی در دست دارد، پیش رفت و جستجو کرد.
هوش مصنوعی: در روز عید، شادی مانند آینهای بر روی پشت فیل نمایان میشود و آینه آسمان هم با گرد و غبار زیادی همراه میشود.
هوش مصنوعی: به مدت سی روز، حرارت و تابش تنور را مشاهده کرد، تا اینکه در نهایت ماه شعبان فرارسید و جمعیتی گرد هم آمدند.
هوش مصنوعی: زمانی که عربها در دوردستها بودند، شاه عجم (فر Persian) میخواست مهمانی را ترتیب دهد و در آن مهمانی، غذایی لذیذ مانند آهوی بریان (کبابشده) که زیر نور آفتاب آماده شده بود، به مهمانان ارائه دهد.
هوش مصنوعی: آسمان مانند یک خدمتکار، خورشید را در میان هلال ماه قرار داد و به شاه گفت: عید به مهمانان رسید.
هوش مصنوعی: خورشید و ماه و تخت فلک، همگی نشانههای بلندی و شکوه هستند که نشان میدهند این شخص به مقام والایی رسیده و تقدیر خوبی داشته است. همهی این نعمتها به ارادهی خاقان به او ارزانی شده است.
هوش مصنوعی: چرخ فلک نام فصل خزان را بر خود نوشت و نامهای که عزل بهار را اعلام میکرد، به سوی گلستان فرستاد.
هوش مصنوعی: زمانی که فصل پاییز بر تمامی سرزمین گسترش یافت و طبیعت در حال تغییر بود، بهار نو و سرسبز به وطن مهرگان نزدیک شد و در صف باغ منتظر ماند.
هوش مصنوعی: چشمهای ابر مانند باران اشک میریزند و چهرهی آبان را پاک میکنند. درخشش ماه به زیر آب میرود و رطوبت آبان به آن میرسد.
هوش مصنوعی: سیب که به دلیل آسیب و ضربهای دچار مشکل شده، مانند سایهای در آسمان به نظر میرسد که بر دلها غم میزند و اشک از چشمان به گونهها سرازیر میشود.
هوش مصنوعی: باد که مانند کیمیا، خاک زمین را طلا کرد، به من گفت که این نعمت از سوی شاه شروان به من رسید.
هوش مصنوعی: وارث زمین و حاکم بر جانها، با لقب شاهی از آسمان برگزیده شده است.
هوش مصنوعی: کسی که به خاطر شانس خود مقام و سلطنت سکندر را به دست آورد، و کسی که به واسطه روزگار خود به ملک سلیمان رسید.
هوش مصنوعی: از بزرگی و جلال او، دشمنان در حیرت افتادند و به خاطر احترام او، ظلم و ستمها به پایان رسید.
هوش مصنوعی: زلزله زیبایی او در منطقه سد خزران افتاد و صدای غشای او تا ناحیه ختلان رسید.
هوش مصنوعی: همه دشمنان او یا مردهاند یا زندانی شدهاند؛ کسی که مرده به عذاب افتاده و کسی که زنده است به زندان رفته است.
هوش مصنوعی: هر کسی که نسبت به خشم تو بیتوجه باشد و آن را کوچک بشمارد، در نهایت خود را در معرض عواقب بد آن خشم قرار خواهد داد.
هوش مصنوعی: هر کسی که با دیدن زیباییهای تو چشم باز و آگاه شده، به سرعت به درگاه تو میرسد. اما او که نتواند از این زیبایی بهرهبرداری کند، به زودی به نابینایی و پشیمانی دچاره میشود.
هوش مصنوعی: بلندی ایوان تو به اندازهای است که از آن بهشتیان و ساکنان آسمانها به پاس تو دسترسی پیدا کردند.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
تا به دل و جان مرا آفت جانان رسید
بس که ز جانان به من رنج دل و جان رسید
خاک ره از چشم من چشمه خوناب گشت
تا به من از باد غم آتش هجران رسید
تا لب من دور ماند از لب و دندان او
[...]
آمد شهر صیام سنجق سلطان رسید
دست بدار از طعام مایده جان رسید
جان ز قطیعت برست دست طبیعت ببست
قلب ضلالت شکست لشکر ایمان رسید
لشکر والعادیات دست به یغما نهاد
[...]
آه که بی روی دوست عمر به پایان رسید
وز غم هجران یار نعره به کیوان رسید
سرو خرامان من طره پریشان رسید
سلسلهٔ عشق را سلسله جنبان رسید
چاک به دامان رساند جیب شکیبم که باز
سرو قباپوش من برزده دامان رسید
چشم زلیخای عشق باز شد از خواب خویش
[...]
افسر سلطان گل جانب بستان رسید
لشگر دیماه را عمر بپایان رسید
چند فلک در چمن باز و بساط نشاط
بس ز دل بلبلان بر فلک افغان رسید
تا زندم همچو گل چاک بدامان جان
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.