خواجه احمد غزالی قَدَّسَ اللّهُ روحَهُ گوید در سوانح: معشوق با عاشق گفت بیا تو من باش گفت اگر من تو گردم آنگاه معشوق در باید و در عاشق نیفزاید و چون تو من گردی در معشوق افزاید همه معشوق بود و عاشق نه، همه ناز بود و نیاز نه، همه یافت بود و دربایست نه، همه توانگری بود و قلت نه، همه عزت بودو ذلت نه. درین معنی درویش گوید:
معشوق اگر بلطف در کار شود
با عاشق خسته تا در بار شود
معشوق شود عاشق و بی زحمت خود
در عالم او قابل دیدار شود
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: خواجه احمد غزالی در بیان عشق و معشوق میگوید که اگر عاشق بخواهد به مقام معشوق برسد و خود را به او شبیه کند، در واقع عشق و مقام معشوق در خود او نخواهد بود و تنها خود معشوق است که باید در عشق افزوده شود. او تأکید میکند که در این حالت، همه چیز معشوق است و عاشق تنها در جستجوی اوست. در نهایت، عشق واقعی باعث میشود که معشوق به عاشق نزدیک شود و بدون زحمت، وجود عاشق برای او قابل مشاهده شود.
هوش مصنوعی: خواجه احمد غزالی میگوید که معشوق به عاشق گفت: بیا تو من باش. عاشق پاسخ داد که اگر من تو شوم، آنگاه معشوق نخواهد بود و چیزی بر عاشق افزوده نخواهد شد. ولی وقتی که تو به من تبدیل شوی، در معشوق افزوده خواهد شد. در اینجا، تمام عشق معشوق است و عاشق وجود ندارد، همه ناز و نیاز از آن معشوق است و عاشق هیچ نیست، همه پیدا بودن و در دسترس بودن مربوط به معشوق است و عاشق هیچ چیز ندارد، تمام ثروت و توانگری از آن معشوق است و عاشق فقیر است، همه عزت و بزرگی برای معشوق است و عاشق در ذلت به سر میبرد.
هوش مصنوعی: اگر معشوق با محبت و رحمت به احساسات عاشق توجه کند، او که خسته و ناامید است، دوباره revitalized و شاداب میشود.
هوش مصنوعی: معشوق به عاشق علاقهمند میشود و به سادگی در دنیای خود قابل رؤیت میگردد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.