گنجور

 
عین‌القضات همدانی

هیچ روزی که بر عاشق گذرد مبارکتر از آن روز نبود که او را در نظر معشوق یابند بردار برآمده و منتظر کشف اسرار شده در آن حال که آن واصل را بردار برآوردند موحدی باو رسید پرسید مَا الْمَحَبَّةُ فَقال هذا اَوّلُ قَدَم مِنْهُ:

گفت خوبان چو پرده برگیرند

عاشقان پیششان چنین میرند

آن روز دار مینمود اما او را روز بار بود چون در نظر یار بود:

حلاج دلا که مقتدای کارست

بردار همی گفت که روز بارست

از یار هر آنکسیکه برخوردارست

جانش بر یار و تنش برداست

 
sunny dark_mode