گنجور

 
عراقی

چنین که حال من زار در خرابات است

می مغانه مرا بهتر از مناجات است

مرا چو می‌نرهاند ز دست خویشتنم

به میکده شدنم بهترین طاعات است

درون کعبه عبادت چه سود؟ چون دل من

میان میکده مولای عزی و لات است

مرا که بتکده و مصطبه مقام بود

چه جای صومعه و زهد و وجد و حالات است؟

مرا که قبله خم ابروی بتان باشد

چه جای مسجد و محراب و زهد و طاعات است

ملامتم مکنید، ار به دیر درد کشم

که حال بی‌خبران بهترین حالات است

ز ذوق با خبری آنکه را خبر باشد

به نزد او سخن ناقصان خرافات است

خراب کوی خرابات را از آن چه خبر

که اهل صومعه را بهترین مقامات است

اگر چه اهل خرابات را ز من ننگی است

مرا نصیحت ایشان بسی مباهات است

کسی که حالت دیوانگان میکده یافت

مقام اهل خرد نزدش از خرافات است

گلیم بخت کسی را که بافتند سیاه

سفید کردن آن نوعی از محالات است

کجاست می؟ که به جان آمدم ز خسته دلی

که پر ز شیوه و سالوس و زرق و طامات است

مقام دردکشانی که در خراباتند

یقین بدان که ورای همه مقامات است

کنون مقام عراقی مجوی در مسجد

که او حریف بتان است و در خرابات است

 
 
 
جشنوارهٔ رزم‌آوا: نقالی و روایتگری شاهنامه
غزل شمارهٔ ۲۲ به خوانش سهیل قاسمی
می‌خواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
فعال یا غیرفعال‌سازی قفل متن روی خوانش من بخوانم
عراقی

همین شعر » بیت ۱۱

گلیم بخت کسی را که بافتند سیاه

سفید کردن آن نوعی از محالات است

حافظ

به آب زمزم و کوثر سفید نتوان کرد

گلیم بخت کسی را که بافتند سیاه

عراقی

همین شعر » بیت ۱۱

گلیم بخت کسی را که بافتند سیاه

سفید کردن آن نوعی از محالات است

نظام قاری

(گلیم بخت کسی را که بافتند سیاه)

(سفید کردن نوعی از محالاتست)

امیر معزی

اگر سرای لباساتیان خرابات است

مرا میان خراباتیان لباسات است

میان شهر همه عاشقان خراب شدند

مگر نگار من امروز در خرابات است

مجوی زهد و خرابی کن و خراباتی

[...]

عطار

بیا که قبلهٔ ما گوشهٔ خرابات است

بیار باده که عاشق نه مرد طامات است

پیاله‌ای‌دو به من ده که صبح پرده درید

پیاده‌ای‌دو فرو کن که وقت شه‌مات است

در آن مقام که دلهای عاشقان خون شد

[...]

شمس مغربی

دلی که آینه روی شاهد ذات است

برون ز عالم نفی و جهان اثبات است

مجو که در ورق کاینات نتوان یافت

علامت و اثر آنچه بی علامات است

کسی نجست و نجوید ز لوح هر دو جهان

[...]

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه