گنجور

 
 
 
گنجور را از دست هوش مصنوعی نجات دهید!
ادیب صابر

ساقی چو به من دهد می گلگون را

گلگون کنم از فروغ او جیحون را

چندان به جزع باده دهم هامون را

تا مست کنم زیر زمین قارون را

مولانا

در چشم ببین دو چشم آن مفتون را

نیک بشنو تو نکتهٔ بیچون را

هر خون که نخورده‌ست آن نرگس او

از دیدهٔ من روان ببین آن خون را

سعدی

هر ساعتم اندرون بجوشد خون را

وآگاهی نیست مردم بیرون را

الا مگر آن‌که روی لیلی دیده‌ست

داند که چه درد می‌کشد مجنون را

ابن یمین

دلدار همیگفت من محزون را

کآخر چه دواکنی دل پرخون را

از وی چو شنیدم اینسخن بگشادم

قفل از سر درج گوهر موزون را

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه