آنکس که بود بعلم و حکمت عالی
بر گفته او نقیض آرم حالی
گوید که خلاء نزد خرد هست محال
کندوله من هست زگندم خالی
|
غیرفعال و فعال کردن دوبارهٔ حالت چسبانی نوار ابزار به بالای صفحات |
|
راهنمای نوار ابزار |
|
پیشخان کاربر |
|
اشعار و ابیات نشانشدهٔ کاربر |
|
اعلانهای کاربر |
|
ادامهٔ مطالعه (تاریخچه) |
|
خروج از حساب کاربری گنجور |
|
لغزش به پایین صفحه |
|
لغزش به بالای صفحه |
|
لغزش به بخش اطلاعات شعر |
|
فعال یا غیرفعال کردن لغزش خودکار به خط مرتبط با محل فعلی خوانش |
|
فعال یا غیرفعال کردن شمارهگذاری خطوط |
|
کپی نشانی شعر جاری در گنجور |
|
کپی متن شعر جاری در گنجور |
|
همرسانی متن شعر جاری در گنجور |
|
نشان کردن شعر جاری |
|
ویرایش شعر جاری |
|
ویرایش خلاصه یا برگردان نثر سادهٔ ابیات شعر جاری |
|
شعر یا بخش قبلی |
|
شعر یا بخش بعدی |
آنکس که بود بعلم و حکمت عالی
بر گفته او نقیض آرم حالی
گوید که خلاء نزد خرد هست محال
کندوله من هست زگندم خالی
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: شاعر در این بیت به ارزش علم و حکمت اشاره میکند و میگوید کسی که دانش و حکمت بالایی دارد، میتواند نظراتش را بر اساس تجربیات و تفکر خود ارائه دهد. او در ادامه بیان میکند که به نظر او، وجود خلاء (فضای خالی) برای خرد و عقل محال است، چرا که هر چیزی باید وجود و معنا داشته باشد. به عبارت دیگر، شاعر به ارتباط و ضرورت وجود در جهان اشاره میکند.
هوش مصنوعی: آن کس که در علم و حکمت مقام بلند و بالایی دارد، من حالتی متضاد با گفتههای او را به بیان میآورم.
هوش مصنوعی: این جمله به این معناست که عقل نمیتواند وجود خلأ (فضای خالی) را بپذیرد؛ مثل اینکه من از زباله خالی هستم. به عبارتی، هیچ چیزی نمیتواند به طور کامل خالی و بدون محتوا باشد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
هر چند که نیست هیچ از حق خالی
سر در کش و دم مزن چرا مینالی
کان را که فرو شود به گنجی پایی
سر بر سرِ آن گنج بُرَندش حالی
الریح مع العود ترد بالبال
عودوا فلعلّ مصلحُ احوالی
لاتبعد اخضرا رعود الباب
و الراح مع العود یداوی حالی
چون نیست حدیث وصلت از زر خالی
هم نرم کنم ترا بچیزی مالی
زر را بفرستم که خود او چون حلقه
گوشت گیرد پیش من آرد حالی
ای دل چو وصال یار دیدی حالی
در پای غمش بمیر تا کی نالی
شرطست چو آفتاب رخ بنماید
گر شمع نمیرد بکشندش حالی
کردیم بسی جام لبالب خالی
تا بو که نهیم لب بران لب حالی
ترسنده ازان شدم که ناگاه ز جان
بیوصل لبت کنیم قالب خالی
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.