ز هی سعادت من گر نسیم باد شمال
که در ادای رسالت بود چو روح الامین
رساند از من دلخسته مختصر سخنی
بسمع اشرف دارای ملک و داور دین
محیط و مرکز جود آن کریم دریا دل
که در مکان کرم ذات اوست با تمکین
سپهر حشمت و رفعت جهان فضل و هنر
نظام دولت و دین سرور زمان و زمین
بگوید ار چه بود قدرتم بدولت تو
که سبز خنگ فلک را درآورم در زین
ولی زگردش گردون قوی ضعیف تنم
چنانکه می نتوانم که گردم اسب نشین
وگرچه پیر مسیحا دمم ولی نبود
مسیح وار بخر بر نشستنم آئین
پیاده نیز نیارم که در سفر باشم
بهر کجا که روی همچو بخت با تو قرین
چو از ملازمت و بندگی گزیرم نیست
مرا الاغ مگر استری دهی پس ازین
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به بیان احساسات شاعر درباره مقام و عظمت یک شخصیت والامقام میپردازد. شاعر از "نسیم باد شمال" به عنوان نماینده رسالت الهی یاد میکند و به ناچاری و ناتوانی خود در رساندن پیام به این شخص اشاره دارد. وی همچنین به بخشندگی و کرامت آن شخصیت بزرگ و قدرتش در ایجاد نظامی نیکو برای جامعه و دین اشاره میکند. شاعر احساس میکند که به دلیل محدودیتهای جسمی و موقعیتی، نمیتواند با افتخار در کنار او بایستد و در نهایت به نداشتن قدرت و امکانات لازم برای سفر و خدمت به آن شخصیت معترف است.
هوش مصنوعی: اگر نسیم باد شمال که در رساندن پیام الهی مانند جبرئیل است، باعث سعادت من شود، بسیار خوشحال میشوم.
هوش مصنوعی: از من که خسته و دلbroken هستم، پیامی کوتاه به گوش اشرف، مالک زمین و داور دین برسانید.
هوش مصنوعی: کریم دریا دل که با بزرگواری و سادگیاش در هر مکانی وجود دارد، در مرکز و محیط بخشش و generosity است.
هوش مصنوعی: آسمان پر از عظمت و رفعت، نشانهای از فضیلت و هنر است. دولت و دین به شکلی هماهنگ با هم در راستای بهروزی و برتری زمان و زمین حرکت میکنند.
هوش مصنوعی: بگو اگر قدرت من از دولتی که دارم کمتر است، چگونه میتوانم ستارههای آسمان را در زین (به حرکت درآورم و کنترل کنم).
هوش مصنوعی: از تاثیرات سرنوشت و چرخش روزگار، بدنم ضعیف و ناتوان شده است بهگونهای که نمیتوانم در رکاب اسب بنشینم.
هوش مصنوعی: هرچند که چهرهای که به من نسبت میدهند و به عنوان مسیحا نیکو ظاهر میشود، من در واقع به آن سطح از کمال دست نیافتهام. بنابراین، با وجود این عنوان، در رفتار و کردارم نسبت به بزرگمنشی و اصول انسانی کوتاهی میکنم.
هوش مصنوعی: حتی اگر پیاده هم باشم و در راه باشم، هرکجا که بروی، مانند سرنوشت، همراه تو هستم.
هوش مصنوعی: وقتی از خدمت و بندگی آزاد شوم، دیگر هیچ چیز مانند الاغ برایم نخواهد بود، مگر اینکه پس از آن اسبی به من بدهی.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
ترنج بیدار اندر شده به خواب گران
گل غنوده برانگیخته سر از بالین
هرآن که خاتم مدح تو کرد در انگشت
سر از دریچه زرین برون کند چو نگین
بخار دریا بر اورمزد و فروردین
همی فرو گسلد رشته های درّ ثمین
ز آب پاک دهان پر ستاره دارد ابر
ز باد پاک شکم پر ستاره دارد طین
بمشکرنگ لباس اندرون شدست هوا
[...]
همی کند به گل سرخ بر بنفشه کمین
همی ستاند سنبل ولایت نسرین
بنفشه و گل ونسرین و سنبل اندر باغ
به صلح باید بودن چو دوستان، نه بکین
میان ایشان جنگی بزرگ خواهد خاست
[...]
بشکل غالیه دانیست لاله ، یاقوتین
نشان غالیه اندر میان غالیه دان
بتی بمهر چو لیلی بچهر چون شیرین
بوصل او دل من شاد و عیش من شیرین
مثل زنند بشیرین لبش و لیکن هست
حدیث کردن شیرین او به از شیرین
اگر بچین بنگارند نقش چهره او
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.