گنجور

 
ابن یمین

هر که بندد کمر بخدمت خلق

چون خردمند باشد و فاضل

نظرش بر دو چیز اگر نبود

پس بود سعی او از آن باطل

گر نگردد ز خدمت مخلوق

هیچ از آن هر دو آرزو حاصل

اولا حرمت و دوم نعمت

که از آن حاصلست شادی دل

کز پی بیخودی شبانروزی

عمر ضایع چرا کند عاقل

 
 
 
گنجور را از دست هوش مصنوعی نجات دهید!
منوچهری

گر ندانی ز زاغور بلبل

بنگرش گاه نغمه و غلغل

مسعود سعد سلمان

ای دو زلفت چو ماه در آخر

وی رخانت چو مشک در اول

احول اکحلی و متفقند

خلق در حسن احول اکحل

شده بار دگر کسی هم جفت

[...]

مشاهدهٔ ۳ مورد هم آهنگ دیگر از مسعود سعد سلمان
ابوالفرج رونی

آمد از حوت برنهاده ثقل

پیشوای ستارگان به حمل

پر لطایف نموده عرض هوا

در طرایف گرفته طول جبل

کرده بر آب و باد و خاک طباع

[...]

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه