مرا زین پیش خاطر چندگاهی
بانواع سخن میبود مایل
غزل میگفتم و مدح و مرائی
هجا گفتن نبودم نیز مشکل
کنون از جور گردون بسته بینم
در گوهر فشانی بر افاضل
غزل را عشق باید عشق را یار
ندارم من یکی زین هر دو حاصل
بمدحت هم نیابم اهتزازی
ز صاحب منصبان بی فضایل
هجا را نیز اثر چندان نبینم
درین مشتی خسیس دون جاهل
کنون چون زنده را فهم سخن نیست
مدیح مرده باشد سعی باطل
چو حال شعر از اینسان شد که گفتم
همان بهتر کزین پس مرد فاضل
مراثی و غزل دیگر نگوید
شود از زیور اشعار عاطل
ندارد رنجه خاطر تا تواند
بمدح و هجو این مشتی اراذل
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: شاعر در این شعر از احساس ناامیدی و سرخوردگی خود نسبت به نظم و شاعری میگوید. او به یاد دارد که قبلاً با عشق و شوق غزل میسروده و از مدح و مراثی لذت میبرده، اما اکنون به دلیل مشکلات و بدیهای روزگار، دیگر نمیتواند به راحتی شعر بگوید. او میگوید که عشق و یار لازم است تا غزل زیبا سروده شود و او از هر دو این نعمتها بیبهره است. شاعر به بیفایده بودن مدح و هجا در جامعهای که آن را بیارزش و خسیس میداند اشاره میکند و نتیجه میگیرد که دیگر بهتر است از سرودن اشعار خودداری کند، زیرا در این شرایط، تلاش او بیفایده است.
هوش مصنوعی: قبلاً به مدت کمی به انواع صحبتها علاقهمند بودم.
هوش مصنوعی: در حال شعر سرودن بودم و در ستایش و توصیف دیگران به مشکل برنخورده بودم.
هوش مصنوعی: اکنون از ظلم و ستم روزگار میبینم که در میان گوهرها و نیکیها، بر افراد برتر و برجسته میافزایند.
هوش مصنوعی: غزل نیاز به احساس و عشق دارد و برای آن عشق باید همراهی داشته باشد؛ اما من هر دو را ندارم و بنابراین نمیتوانم به نتیجهای برسم.
هوش مصنوعی: من از ستایش تو نمیتوانم احساس شور و شوقی داشته باشم، چرا که مقامداران بیفضیلت و بیلیاقت هستند.
هوش مصنوعی: در اینجا گفته میشود که تأثیر هجا و کلمات را در وجود افرادی بیفرهنگ و نادان چندان نمیبینم، انگار که آنها درک درستی از آنچه میگویند ندارند.
هوش مصنوعی: حالا که زندهای به درک سخن نیست، ستایش مرده بیفایده است.
هوش مصنوعی: وقتی وضعیت شعر به این شکل درآمد که بیان کردم، بهتر است که از این پس، مردان دانا و فرزانه دیگر به آن نپردازند.
هوش مصنوعی: دیگر از شاعر مرثیه و غزل نمیشنویم، زیرا شعرش از زیبایی و ارزش خالی شده است.
هوش مصنوعی: غم و اندوه خاطر لازم نیست تا درباره عیوب و خوبیهای این گروه بیارزش صحبت کنیم.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
الا یا خیمگی! خیمه فروهل
که پیشاهنگ بیرون شد ز منزل
تبیره زن بزد طبل نخستین
شتربانان همیبندند محمل
نماز شام نزدیکست و امشب
[...]
وگر نه کرده بودی چرخ مایل
بدین سان لختکی میل معدل
حرامم بیته بی آلاله و گل
حرامم بیته بی آواز بلبل
حرامم بی اگر بیته نشینم
کشم در پای گلبن ساغر مُل
به علم فلسفه چندین چه نازی
که باشد فلسفی دایم معطل
هزاران گونه مشکل بیش بینم
در آن زلفین مفتول مسلسل
ارکب حل شکل کل یوم
[...]
فلک در سایه پر حواصل
زمین را پر طوطی کرد حاصل
هوا بر سیرت ضحاک ظالم
گزید آئین نوشروان عادل
خزان را با بهار از لعب شطرنج
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.