صاحبا مدتیست تا کردم
خدمتت آنچنانک بد مقدور
هر چه فرموده ئی ز باطل و حق
بوده امر ترا بجان مأمور
نه مرا هست عز و منصب و جاه
نه شراب و کباب و نه منظور
هر که از بهر خدمت مخلوق
گردد از وصل دوستان مهجور
چون ز جنس هنروران باشد
بر سه نوعست حالتش مقصور
راحتش گر فزون بود از رنج
اندکی سعی او بود مشکور
ور بود رنج و راحتش یکسان
این هم از کار نیست چندان دور
ور فزونست رنجش از راحت
هست بیمزد دیو را مزدور
چون من از فرقه سوم گشتم
که بهر عشوه ئی شوم مغرور
عقل داند کزین سلیم دلی
مرد گردد با حممقی مشهور
زین پس ار سر بتابم از خدمت
شاید ار خواجه داردم معذور
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر از تلاشهای خود در خدمت به دیگران و تلاش برای کسب رضایت خداوند سخن میگوید. او بیان میکند که نه به مقام و موقعیت اجتماعی اهمیت میدهد و نه به لذایذ دنیوی مانند شراب و کباب. خدمت به مخلوق را بالاترین ارزش میداند و به مسأله رنج و راحت اشاره میکند که اگر راحتی بیشتر از رنج باشد، باید قدردان سعی خود بود. او به نوعی سرگشتگی و فریفتگی در مسیر خدمت به دیگران نیز اشاره دارد و میگوید که ممکن است از خدمت خود دور شود. در نهایت، او با نگاهی ناامیدانه به احتمال بیتوجهی از جانب خواجه (خداوند) صحبت میکند.
هوش مصنوعی: دوست عزیز، مدتی است که به تو خدمت کردهام به شکلی که از عهدهام برمیآمد.
هوش مصنوعی: هر آنچه که دربارهٔ باطل و حق گفتهای، این وظیفهٔ توست که به جان عمل کنی.
هوش مصنوعی: من نه مقام و مرتبهای دارم و نه ثروت و زخارف دنیا، نه سرمستی از شراب و نه لذتهای زندگی، پس هدف من چیز دیگری است.
هوش مصنوعی: هر کسی که به خاطر خدمت به دیگران تلاش کند، از ارتباط و نزدیکی با دوستانش دور خواهد شد.
هوش مصنوعی: حالت هنرمندان بر سه نوع تقسیم میشود و به همین خاطر محدودیتهایی در آن وجود دارد.
هوش مصنوعی: اگر انسان از راحتی زیاد برخوردار باشد، به خاطر زحمت کمش، شایستهی شکرگزاری نیست.
هوش مصنوعی: اگر رنج و آسایش او برایش یکسان باشد، این نشان میدهد که او از کار و تلاش خود دور شده است.
هوش مصنوعی: اگر رنج و ناراحتی بیشتر از آرامش باشد، باید از مزد دیو ترسید که مزدور است و به راحتی میتواند آسیب بزند.
هوش مصنوعی: من به گروهی پیوستم که به خاطر جاذبههای عشق به خود مغرور میشوم.
هوش مصنوعی: عقل میداند که با وجود دل سالم، کسی ممکن است به خاطر نادانی و کمهوشی، شهرت پیدا کند.
هوش مصنوعی: از این به بعد اگر از خدمت با سر دور شوم، شاید که آقای من مرا ببخشد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
گاه اقبال آبگینه خنور
بستاند ز تو عدو به بلور
ای کهن گشته در سرای غرور
خورده بسیار سالیان و شهور
چرخ پیموده بر تو عمر دراز
تو گهی مست خفته گه مخمور
شادمانی بدان کهت از سلطان
[...]
رخ چو لاله شکفته بر گل سور
زلف چون میغ در شب دیجور
یابد از رنگ آن بهار بها
خیزد از بوی این بخار بخور
ویل کرده بر غم رنج مرا
[...]
مملکت را به نصرت منصور
روزگاری پدید شد مشهور
عارض ملک پادشا که ازوست
رایت او چو نام او منصور
نور عدلش زمانه را سایه ست
[...]
این بهار طرب نهال سرور
که به فرمان شاه شد معمور
روضه عشر تست و بیضه لهو
موقف رامش است و موضع سور
آب او آب زمزم و کوثر
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.