ای رخ زیبای تو رشک سمن
بنده بالای تو سرو چمن
طره مشکین تو عنبر فشان
پسته شیرین تو شکر شکن
بر رخ زیبای تو خال سیاه
نقطه عنبر زده بر نسترن
طیره شد از گیسو و بالای تو
طره شمشاد و قد نارون
خنده شیرین تو گر نیستی
کس بچه داند که تو داری دهن
جز خط و رخسار تو هرگز که دید
نافه چین هاله مشک ختن
در تن سیمین تو سنگیست دل
ای بت سنگین دل سیمین بدن
تا دل شوریده ابن یمین
در خم زلفین تو دارد وطن
عاشق رخسار تو گشت آنچنانک
نیستش از عشق تو پروای تن
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به زیبایی و جذابیت معشوق اشاره دارد و شاعر از ویژگیهای ظاهری او، همچون رخسار زیبا و موی مشکین، سخن میگوید. او معشوق را به گل و درختان تشبیه میکند و عشقش را به شدت بیان میکند. شاعر حسرت و شوری عمیق در دل دارد و میگوید که زیبایی معشوق به قدری شگفتانگیز است که هیچکس نمیتواند آن را درک کند. در نهایت، عشق او به معشوق چنان عمیق و فراگیر است که بیپروا و بدون توجه به خود به او دل باخته است.
هوش مصنوعی: چهره زیبای تو باعث حسادت گل سمن است و قد تو مانند سروهای زیبا در میان چمن میباشد.
هوش مصنوعی: موهای سیاه تو مانند عطر خوش مشک پخش میشود و طعم پسته شیرین تو شبیه شکر است.
هوش مصنوعی: بر چهره زیبا و دلانگیز تو، خال سیاهی مانند دانهای از عنبر بر روی گل نسترن نشسته است.
هوش مصنوعی: موهای تو مانند تارهای شمشاد و قامتت مثل درخت نارون است و زیباییات دل را میبرد.
هوش مصنوعی: اگر تو لبخند شیرین تو را نداشته باشی، بچهها هم میدانند که تو چه صدایی داری.
هوش مصنوعی: به جز چهره و زیبایی تو، هیچ چیز دیگری نظیر زیبایی و جذابیت موی بافته شده و عطر خوش مشک را ندیدهام.
هوش مصنوعی: در وجود ظریف و زیبا تو، سنگینی از دل سنگی نهفته است، ای محبوب با دل سنگین و بدن نقرهای.
هوش مصنوعی: دل آشفته ابن یمین هنوز در پیچ و خم موهای تو جای دارد.
هوش مصنوعی: عاشق چهره تو به حدی شده است که دیگر برای سلامت و راحتی بدنش نگران نیست.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
کشتیی بر آب و کشتیبانش باد
رفتن اندر وادیی یکسان نهاد
نه خله باید، نه باد انگیختن
نه ز کشتی بیم و نه ز آویختن
چرخ پنداری بخواهد شیفتن
زان همی پوشد لباس پر دَرَن
شاخ را بنگر چو پشت دل شده
برگ را بنگر چو روی ممتحن
ابر آشفته برآمد وز دمن
[...]
این دل و جان طبیعت سنج را
یک زمان از می طریقت سنج کن
دوستان را بند گردان از وفا
ورنه باری از جفا دشمن من
چون نکردی یک زبانی لاله وار
ده زبانی نیز چون سوسن مکن
بد خوئی با هیچ کس هرگز مکن
[...]
آب بنمایم ز وهم خویشتن
رازها دانم بسی زین بیش من
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.