دردا که دلم اسیر غم شد
اندوه فزود و صبر کم شد
پشتم چو کمان ابروی تو
از بار غم فراق خم شد
مسکین دل مستمند زارم
دور از تو ندیم هر ندم شد
هم خستۀ غصۀ بلا گشت
هم کشتۀ محنت و الم شد
چون طبل نهان زند کسی کاو
در عالم عاشقی علم شد
کارم همه صبر و بردباریست
تا شیوۀ تو همه ستم شد
بر ابن عماد رحمتی کن
کز دست تو پایمال غم شد
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر بیانگر درد و اندوه عمیق شاعر به خاطر جدایی از معشوق است. او احساس میکند که دلش در میان غم گرفتار شده و صبرش کاهش یافته است. بار غم فراق بر دوشش سنگینی میکند و به شدت رنج میبرد. شاعر از وضعیت خود شکایت دارد و به شرایط سخت عاشقی اشاره میکند که بر او تحمیل شده است. در نهایت، او از محبوبش درخواست رحم و شفقت میکند، چرا که حال او با غم و اندوه پر شده است.
هوش مصنوعی: دلم پر از غم و اندوه شده و این موضوع باعث شده که صبرم کمکم از بین برود.
هوش مصنوعی: پشتم مانند کمانی که به خاطر بار غم دور شده، از ناراحتی فاصلهات خم شده است.
هوش مصنوعی: دل غمگین و نیازمند من دور از تو به شدت دلتنگ است و هیچ کمکی نمیتوانم بکنم.
هوش مصنوعی: او همواره از غم و مشکلات خسته و مایوس است و همچنین از زحمت و درد به شدت آسیب دیده و دچار رنج شده است.
هوش مصنوعی: وقتی کسی در عشق به راز و سرودی پردازد، مانند طبل پنهانی صدا میزند و جهان را آگاه میکند.
هوش مصنوعی: تمام کار من صبر و تحمل است تا اینکه رفتار تو به طور کامل ناعادلانه و ستمگرانه شود.
هوش مصنوعی: به پسر عماد رحمتی کن که از دست تو دلش پر از غم شده است.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
چون عشق تو داعی عدم شد
نتوان به وجود متهم شد
جایی که وجود عین شرک است
آنجا نتوان مگر عدم شد
جانا می عشق تو دلی خورد
[...]
شادیش فزود و غصه کم شد
خاک ره باد صبحدم شد
دینار جمال وی درم شد
نقش درمش نفیر غم شد
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.