ز بو به چین شکنی قدر ناف آهو را
کنی ز شانه پریشان چو عنبرین مو را
به چهره یافتم از چیست خال مشکینت
بلی درآتش سوزان نهند هندو را
جهان چودکه عطارها معطر شد
مگر توشانه زدی زلف عنبرین بو را
به صید خسته دل من چه می کنی کوشش
تو شیر گیری اشارت کنی گر آهو را
چو روزعید کنند عاشقانمبارکباد
مگر که دوش نمودی هلال ابرو را
زمین ببوسد وبنهد به پیش پای تو سر
نمائی ار که به خورشید آسمان رورا
ز آب شور گهر در زمانه می خیزد
در آب شیرین پرورده ای تو لؤلؤ را
ز بار مهر توخالی نمی کنم پهلو
به تیغ کینه شکافندم ار که پهلو را
در آید از در دیگر برت بلند اقبال
هزار بار برانی گر از درت او را
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به زیبایی و جذابیت معشوق میپردازد. شاعر با تشبیهات و کنایههای لطیف، زیباییهای یار را توصیف میکند و از تاثیر عطر و زلف او بر خود سخن میگوید. او از عشق و شوقی که به معشوق دارد میگوید و به حسرت و آرزوهای عاشقانهاش اشاره میکند. شاعر همچنین به روزهای خوش و جشنهای عاشقانه اشاره میکند و میخواهد همواره نزد معشوق خود سر افراز باشد. در نهایت، او عشق خود را با وجود مشکلات و کینهها، خالی نمیکند و همچنان به معشوق وفادار میماند.
هوش مصنوعی: این بیت به زیبایی و ظرافت طبیعی اشاره دارد. شاعر در اینجا به توصیف زیبایی آهو و موهای پریشانش میپردازد. او به این نکته اشاره میکند که انسان چگونه میتواند با محبت و لطافت به زیباییها توجه کند و از آنها لذت ببرد. به طور کلی، این تصویرگری به احساساتی همچون زیبایی و ظرافت در طبیعت و روابط انسانی پرداخته است.
هوش مصنوعی: چهرهات را که نگاه میکنم، متوجه میشوم که نقطه سیاه روی آن، به مانند مشک است. بله، هندوها را در آتش سوزان میگذارند.
هوش مصنوعی: جهان مانند عطارها خوشبو و معطر شده است، اما تو به این بویی که از زلفهای عطرآگین به مشام میرسد، توجه نکردی و آن را نچیدی.
هوش مصنوعی: تو چرا خودت را به زحمت میاندازی که آهو را شکار کنی، وقتی من دلم خسته و بیتاب است؟ کافی است فقط با یک اشاره، آهو را به من نشان دهی.
هوش مصنوعی: عاشقان روز عید را جشن میگیرند و تبریک میگویند، مگر اینکه دیشب هلال ابرو را به نمایش گذاشتی.
هوش مصنوعی: اگر تو همچون خورشید در آسمان بدرخشی، زمین به احترام تو سرش را به خاک میساید و تو را میستاید.
هوش مصنوعی: در این دنیا، مروارید گرانبها از آب شور به دست میآید، اما تو که در آب شیرین تربیت شدهای، لؤلؤ را به زیبایی پروراندهای.
هوش مصنوعی: من هرگز از محبت تو دست نمیکشم، حتی اگر دشمنیها و کینهها به من آسیب برسانند.
هوش مصنوعی: اگر از در دیگری بر تو چیزی خوششانسی و موفقیت بیفتد، تو هزار بار هم او را برانی، باز هم این خوششانسی به سراغت خواهد آمد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
بتا، نخواهم گفتن تمام مدح ترا
به شرم دارد خورشید اگر کنم سپری
هزار شکر کنم دولت مؤیّد را
که داد باز به من دلبر سَهی قد را
از آتش دل مشتاق و از بلای فراق
فرو گذاشته بودم وُثاق و مرقد را
چو ماه روی من آمد کنون بحمدالله
[...]
کمان سختْ که داد آن لطیف بازو را؟
که تیر غمزه تمامست صید آهو را
هزار صید دلت پیش تیر باز آید
بدین صفت که تو داری کمان ابرو را
تو خود به جوشن و برگستوان نه محتاجی
[...]
بهار پرده برانداخت روی نیکو را
نمونه گشت جهان بوستان مینو را
یکی در ابر بهاری نگر، ز رشته صبح
چگونه می گسلد دانه های لؤلؤ را
سفر چگونه توان کرد در چنین وقتی
[...]
نشاند پیش خود آن شوخ بی حجاب مرا
چو سایه همدم خود کرد آفتاب مرا
ازین جهت که به زلف تو نسبتی دارد
نرفت تیرگی شب به ماهتاب مرا
به آتش افکند از خوردن شراب مرا
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.