هوسپیمایی جاهت خمارآلود غم دارد
رعونت گر نخواهی نقش پا هم جامجم دارد
مزاج آتشینکم نیست چونگل خرمن ما را
به آن برقی که باید سوختخود را رنگ هم دارد
چه نقصان گر کدورت سرخط پیشانی ما شد
دبیر طالع ما خامهٔ مشکین رقم دارد
دماغآرای وهمیم از حباب ما چه میپرسی
شراب محمل ما شیشه بر طاق عدم دارد
چسان رامکمند نالهگردد وحشی چشمی
که خواب ناز هم در حلقهٔ آغوش رم دارد
علاجی نیست غیر از داغ زخم خاکساران را
که چاک جاده یکسر بخیهٔ نقش قدم دارد
بود خونریزتر گر راستی شد پیشهٔ ظالم
چو شمشیری که افتد راست خم اکثر دودم دارد
دل از همدوشی عکس تو بر آیینه میلرزد
که او مست می نازست و این دیوار نم دارد
ز ما و من نشد محرم نوای عافیت گوشم
همه افسانه است این محفل اما خواب کم دارد
در این غارتسرا مشت غبار رفته بر بادم
به آرامم سجود آستانت متهم دارد
به رنگی تشنهٔ شوقم خراش زخم الفت را
که خار وادی مجنون به پای من قسم دارد
سراغ رفتهگیر از هرچه مییابی نشان بیدل
همه گر نام باشد در نگین نقش قدم دارد
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر، به بیان احساسات عمیق و دردهای ناشی از عشق و دوری میپردازد. شاعر از حالتهای گوناگون خود در دنیای عشق و شوق سخن میگوید و به نقایص و مشکلاتی که در این مسیر وجود دارد، اشاره میکند. او به توصیف زیباییها و زخمهای ناشی از عشق میپردازد و نشان میدهد که چطور این احساسات میتوانند انسان را تحت تأثیر قرار دهند. در نهایت، شعر به بازتابی از هویت و بیپناهی در این دنیا منتهی میشود که در آن انسان تنها میتواند به یاد معشوق بپردازد و به جستجوی نشانههایی از او بپردازد.
هوش مصنوعی: هوس و اشتیاق تو حالت مستی و غم دارد. اگر نمیخواهی که نشانهای از خودت بگذاریم، باید بدانیم که وجود تو شبیه یک جام پر از راز و معانی است.
هوش مصنوعی: مزاج آتشین و تند ما کم نیست، مانند گلی که در آتش خرمن عطر و رنگ میدهد، به همان نسبت، ما هم با شعلهای که در وجودمان داریم، به زندگی رنگ و شادابی میبخشیم.
هوش مصنوعی: این بیت به نوعی به ناگواریها و مشکلاتی اشاره دارد که ممکن است بر سرنوشت و آینده انسان تأثیر بگذارد. کدورت و تاریکی در پیشانی، نمادی از مشکلاتی است که بر سر راه فرد قرار دارد، در حالی که نوشتار و رقم سرنوشت او به وسیلهای زینتی و زیبا، مانند قلمی مشکی، اشاره دارد. به این معنا که هر چند مشکلات وجود دارند، اما سرنوشت و آیندهاش به زیبایی نوشته شده است.
هوش مصنوعی: ما در دنیای خیال و توهم زندگی میکنیم و نمیدانیم که از ما چه انتظاری داری. نوشیدنی ما که در دل این عالم است، به مانند شیشهای بر روی طاق عدم بسته شده است.
هوش مصنوعی: چگونه میتوان این جانور سرکش را که در چشمانش خواب لطیف و آرامش در آغوش فرار دارد، به دام انداخت؟
هوش مصنوعی: درمان و چارهای برای زخمهای کسانی که در خاک و غبار زندگی غوطهور هستند، وجود ندارد، زیرا مسیر زندگی همواره آثار و نشانههایی از قدمهای آنها را در خود دارد.
هوش مصنوعی: اگر ظالم حق را در پیش بگیرد، مثل این میشود که شمشیری راست و برنده از غلاف بیرون بیاید، که بیشتر از هر چیزی خونریزی میکند.
هوش مصنوعی: دل به خاطر همسانی تصویر تو بر روی آینه میلرزد، زیرا آن تصویر به زیبایی غرق در ناز و نوشیدنی است و این دیوار هم رطوبت دارد.
هوش مصنوعی: در میان ما و احساسات شخصیام هیچ چیز نمیتواند صدای آرامش را درک کند. تمام آنچه در این جمع وجود دارد، فقط داستانهایی بیاساس است و این فضا برای رسیدن به آرامش کافی نیست.
هوش مصنوعی: در این دنیا که پر از چپاول و ظلم است، من به خاطر آرامش و احترام به تو، خود را در برابر عظمتت سر تعظیم فرود میآورم و از این بابت احساس گناه میکنم.
هوش مصنوعی: من در آرزوی رنگی هستم و از زخمهای عشق مینالم، زیرا خارهای این بیابان عاشقی به پای من قسم میخورند.
هوش مصنوعی: به دنبال نشانهای از شخص بیدل بگرد، هر جا که بروی و هر آنچه پیدا کنی، حتی اگر فقط نام او باشد، در حقیقت نشانهای از وجود او در آنجا وجود دارد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
فراق دیدن جانان دل و جانم دژم دارد
دلم پر آب و چین دارد تنم پر تاب و خم دارد
کسی کو گم کند یاری که ده خوبی بهم دارد
سزد گر نالد از دردش ولیکن سود کم دارد
ایا شاهی که تیغ تو زمین را زیر دم دارد
[...]
اگر صد همچو من گردد هلاک او را چه غم دارد
که نی عاشق نمییابد که نی دلخسته کم دارد
مرا گوید چرا چشمت رقیب روی من باشد
بدان در پیش خورشیدش همیدارم که نم دارد
چو اسماعیل پیش او بنوشم زخم نیش او
[...]
بحالم التفات آن ماه رو بسیار کم دارد
دل از کم التفاتیهای او بسیار غم دارد
دمی از مهر بیند سوی من آن مه دمی از کین
بسان صبح تیغ التفات او دو دم دارد
چه خوش باغیست عالم پر گل و سوسن چه سود اما
[...]
ز مژگان تو لوح سینه ها از خون رقم دارد
رقم سرخ است با چندین سیاهی کاین قلم دارد
به از دل خلوتی خواهم که پنهان سازمت آنجا
که از مژگان تو چون سبحه دلها ره بهم دارد
زبار منت احسان اگر آگه شوی دانی
[...]
نمیگردد به خاطر هیچ کس را فکر برگشتن
چه خاک دلنشین است این که صحرای عدم دارد
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.