ز جرگهٔ سخنم خامشی به در دارد
فشار لب بهم آوردن این اثر دارد
ز دستگاه گرانجانیام مگوی و مپرس
دمی که ناله کنم کوهسار بَردارد
سخن به خاک مینداز در تأمل کوش
به رشتهای که گهر میکشی دو سر دارد
بههمزن الفت اسباب خودنمایی را
شکستِ آینه، آیینهای دگر دارد
تنزه آینهدار بهار ناز خوشست
حنا مبند به دستی که رنگ بر دارد
به دوش اشک روانیم تا کجا برسیم
چو شمع محفل عشاق چشم تر دارد
به مرگ هم نتوان رستن از عقوبت دل
قفسشکستهٔ ما بیضه زیر پر دارد
به هرچه مینگرم شوخیِ تبسم توست
جهان روز و شبم ششجهت سحر دارد
غبار غیر ندارم به خویش ساختهام
دلی که صاف شد آیینه در نظر دارد
نریخت دیده سرشکی که من قدح نزدم
گداز دل چقَدَر ناز شیشهگر دارد
ز صبح این چمن آگاه نیست غرّهٔ جاه
گشاد بال همان خندهای دگر دارد
به نقش پا چه رسد بیدل از نوازش چرخ
به باد میدهدم گر ز خاک بردارد
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به بیان احساسات عمیق و دغدغههای انسانی میپردازد. شاعر از خاموشی و فشارهایی که بر او تحمیل میشود سخن میگوید و اشاره میکند که در مواقعی که ناله میکند، کوهها نیز تحت تاثیر قرار میگیرند. او به اهمیت گفتوگو و تأمل در سخن اشاره کرده و نشان میدهد که هر سخن عمیق و با معنا دارای دو جنبه است. شاعر همچنین به زیبایی و ناز بهار اشاره میکند، و شمع محفل عاشقان را به اشکشان تشبیه میکند. او به ناکامی در فرار از عذاب دل اشاره دارد و میگوید که حتی در مرگ هم نمیتوان از درد رهایی یافت. تصویرهایی از عشق و زیبایی در عالم وجود در نظرش نقش میبندد و نهایتا به این نتیجه میرسد که دل صاف و بیغبار، مانند آینهای شفاف است. در نهایت، شاعر به محدودیتهای انسانی و تاثیرات زندگی روزمره بر احساسات اشاره میکند.
هوش مصنوعی: از میان جمع سخن، سکوتی در حال ظهور است و احساس فشاری در لبها وجود دارد که نشاندهندهی تاثیر این سکوت است.
هوش مصنوعی: از وضع دشوار و سنگین زندگیام چیزی مپرس و در این باره صحبت نکن، چون وقتی که من ناله میکنم، کوهها هم به تپش در میآیند.
هوش مصنوعی: به سخن بیفکری نپرداز و در مورد آن عمیق فکر کن، چرا که کلامی که به گوشهای پرتاب میشود، بایستی با دقت و احتیاط بیان شود، زیرا ارتباطی که ایجاد میکنی دو جنبه دارد و باید آن را به درستی مدیریت کنی.
هوش مصنوعی: دوستیها و روابط را تحت تأثیر قرار میدهد و مانند این است که شکستن یک آینه باعث میشود آینهای دیگر به وجود بیاید.
هوش مصنوعی: آینهدار بهار با زیبایی و طراوت خود، جاذبه خاصی دارد. پس بهتر است دست خود را رنگ نکنیم تا جلوه این زیبایی را از بین نبریم.
هوش مصنوعی: ما با اشکهایمان در تلاشیم تا به کجا برسیم، مثل شمعی که در جمع عاشقان میسوزد و چشمانش پر از اشک است.
هوش مصنوعی: حتی در مرگ هم نمیتوان از عذاب دل فرار کرد، چون دل زخمی و شکستهی ما همچنان بار سنگینی را بر دوش دارد.
هوش مصنوعی: هرچیز که به آن نگاه میکنم، نشان از لبخند تو دارد. زندگی من در هر ساعت و در هر جهتی پر از جادو و زیبایی است.
هوش مصنوعی: غبار دیگران را به خود راه ندادهام و دلی پاک و روشن ساختهام که در آینهی آن، حقیقت را به روشنی میبینم.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر میگوید که تا به حال قطرهای اشک نریختهام، چرا که شراب نخوردهام. این احساس عمیق دلتنگی و عشق به اندازهای است که انگار دل به شدت در حال سوختن است و تشنگی عاطفیام به میزانی است که نمیتوان آن را با شیشهگری و زیباییهای آن مقایسه کرد.
هوش مصنوعی: از صبح این چمن خبری ندارد، و از افتخار خود غافل است. کسی که بالهایش را گسترده، همانند او، حالا لبخند دیگری دارد.
هوش مصنوعی: در این بیت، شاعر به این نکته اشاره میکند که حتی اگر زندگیش تحت تأثیر سرنوشت و چرخ روزگار قرار گیرد، او احساس میکند که به هیچ چیز نمیرسد و صرفاً به نقش پا اشاره دارد. او اگر از زمین برمیخاست، تحولی در زندگیاش ایجاد نمیشد و در حقیقت، به نوعی از بیقدری و ناتوانی خود ابراز ناامیدی میکند.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
هوای دوست مرا در جهان سمر دارد
به هر دیار زمن قصه دیگر دارد
ز بوته دل رویم همی کند چون زر
ز ابر چشم کنارم همیشه تر دارد
ز بار انده هجران ضعیف قد تو را
[...]
امید وصل غم روز هجر چون شب شمع
ز سوز سینه لبم خشک و دیده تر دارد
امید وصل ز دل پرس و درد هجر زجان
که هر کسی ز غم خویشتن خبر دارد
بذوق جان سخن تلخ تو خوش است زقند
[...]
خبر دهید مرا کآن پسر خبر دارد
که کار من زغمش روی در خطر دارد
خبر ندارم در عشق او ز کار جهان
ولی جهان ز من و کار من خبر دارد
همه فسانه عالم مرا فرامش گشت
[...]
کس این کند که دل از یار خویش بردارد
مگر کسی که دل از سنگ سختتر دارد
که گفت من خبری دارم از حقیقت عشق
دروغ گفت گر از خویشتن خبر دارد
اگر نظر به دو عالم کند حرامش باد
[...]
کسی که شمع جمال تو در نظر دارد
ز آتش دل پروانه کی خبر دارد
ز مرهمش نشود سود دردمندی را
که زخم کاری تیغ تو بر جگر دارد
ز بیقراری زلفت قرار یافت دلم
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.