دماغ بلبل ما کی هوای بال و پر دارد
ز اوراق کتاب رنگ گل جزوی به سر دارد
چهمکاناستکیرد بهرای شوق از خط خوبان
نگاه بوالهوس از سرمه هم خاکی به سردارد
چو برگ گلکز آسیب نسیمی رنگ میبازد
تن نازک مزاج او ز بویگل خطر دارد
توان از نرمی دل محرم درد جهان گشتن
که طبع مومیایی از شکستنها خبر دارد
بغیر از خاک گردیدن پناهی نیست ظالم را
که تیغ شعله در خاکستر امید سپر دارد
مباد از صحبت آیینه ناگه منفعل گردی
که آنگستاخ روی سنگدل دامان تر دارد
شدم خاک و ز وحشت بر نمیآید غبار من
به خاکستر هنوز این شعلهٔ افسرده پر دارد
دل آسوده تشویش بلای دیگر است اینجا
صدف ایمن نباشد از شکستن تاگهر دارد
بغیر از خودگدازی چیست در بنیاد محرومی
دل عاشق همین خونگشتنی دارد اگر دارد
به نومیدی ز امید ثمر برگ قناعت کن
که نخل باغ فرصت ریشه درطبع شرر دارد
ز ناهنجاری مغرور جاه ایمن مشو بیدل
لگداندازیی بر پرده دارد هرکه خر دارد
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر به زیبایی و آسیبپذیری عاشقانهای اشاره میکند که در عشق و امید، در برابر تلخیها و ناملایمات زندگی قرار دارد. او به نرمی دل و شکنندگی روح انسان در برابر خواستهها و اشتیاقهای عاطفی پرداخته و میگوید که هیچ پناهی جز خاک برای آسیبدیدگان وجود ندارد. همچنین تأکید میکند که اگر در طول زندگی ناامید شویم، باید به قناعت روی بیاوریم و از غرور نیز پرهیز کنیم، زیرا دنیا پر از چالشها و خطرات است. او به ظرافتهای احساسات انسانی و تجربیات عاشقانه به شکلی عمیق و دلنشین پرداخته است.
هوش مصنوعی: بلبلی که ما داریم، وقتی به پرواز و آزادی فکر میکند، نمیتواند از ورقهای کتابی که رنگ گل را نشان میدهد جدا شود.
هوش مصنوعی: این بیت به این معناست که چه مکان شگفتانگیزی است که شوق و علاقه به زیباییهای خوبان در آن وجود دارد و نگاه معشوقانه و فریبنده از دلشوری و آرزو در آن جاری است. بنابراین تمام عالم هم تحت تأثیر این زیبایی قرار دارد و بر سر آن دلیری و شوریدگی در دلها میافزاید.
هوش مصنوعی: وقتی نسیم به برگ گل میوزد، رنگ آن دچار تغییر شده و زیباییاش را از دست میدهد. این نشان دهندهی آن است که موجودات لطیف و حساس، مانند گل، نسبت به محیط و بویی که دریافت میکنند، بسیار آسیبپذیرند و ممکن است دچار خطر یا آسیب شوند.
هوش مصنوعی: توانایی از نرمی و لطافت دل سرچشمه میگیرد و کسی که دردهای زندگی را درک کند، نسبت به سختیها و شکستها آگاهتر میشود. کسانی که نرم و لطیف هستند، میتوانند با چالشهای دنیا رو به رو شوند و از آن عبور کنند.
هوش مصنوعی: ظالم جز این که به خاک بیفتد، راه دیگری ندارد؛ چرا که تیغ آتش، پناهگاه او را در میان خاکستر امید میزند.
هوش مصنوعی: مراقب باش که از دیدن خودت در آیینه غافلگیر نشوی، زیرا اینکه کسی با روی سنگدل و بیرحم خود را بروز دهد، میتواند تو را به احساسات منفی دچار کند.
هوش مصنوعی: من به خاک تبدیل شدم و از ترس چیزی از من برنمیآید. غبار من هنوز به خاکستر نرسیده و این شعلهٔ افسرده هنوز وجود دارد.
هوش مصنوعی: دل آرام و بیخواهش، در حقیقت، در معرض خطرات دیگری است. در اینجا، صدف (نمادی از امنیت و پناه) از خطر شکستن در امان نیست، زیرا درون آن گوهری وجود دارد که ممکن است در معرض آسیب قرار گیرد.
هوش مصنوعی: دل عاشق در عمق محرومیت خود جز غم و اندوه چیز دیگری ندارد و اگر به دنبال چیزی است، تنها اشک و خونریزی است که در دلش جاری است.
هوش مصنوعی: اگر به امید نتیجهای نباشی، بهتر است به قناعت و راضی بودن از داشتههای خود توجه کنی، زیرا فرصتها و شگفتیها در زیر سطح و در عمق وجود انسان پنهان هستند.
هوش مصنوعی: به خودت مغرور نشو و نسبت به مشکلات احساس امنیت نکن، زیرا هر کسی که حیوانی مانند خر دارد، ممکن است ناگهان کارهایی ناخوشایند انجام دهد و واقعیتها را برملا کند.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
خوشا باد سحرگاهی، که بر گلشن گذر دارد
که هر فصلی و هر وقتی یکی حال دگر دارد
گهی بر عارض هامون ز برگ لاله گل پوشد
گهی بر ساحت صحرا ز نقش گل صور دارد
دم عیسیست، پنداری، که مرده زنده گرداند
[...]
مَلِک سنجر جهانداری به میراث از پدر دارد
پدر شادست در فردوس تا چون او پسر دارد
ز فرّ و رسم و آیینش بیاراید همیگیتی
که فَرّ عمّ و رسم جدّ و آیین پدر دارد
بدو نازد همی دولت که با دولت خرد دارد
[...]
مسلمانان سرای عمر، در گیتی دو در دارد
که خاص و عام و نیک و بد بدین هر دو گذر دارد
دو در دارد: حیات و مرگ کاندر اوّل و آخر
یکی قفل از قضا دارد، یکی بند از قَدَر دارد
چو هنگام بقا باشد، قضا این قفل بگشاید
[...]
مرا گویند مولانا ترازوییست کز عدلش
نه میل این یکی دارد نه قصد آن دگر دارد
درین شک نیست کو همچون ترازوییست زین معنی
که میلش سوی آن باشد که او زر بیشتر دارد
هوا ز انسان خنک شد کز جنان حورا همی گوید
خنک آنکو درین سرما مقام اندر سقر دارد
ز مرغی کو خورد آتش حسدها میبرد مرغی
که طوبی آشیانست وز کوثر آبخور دارد
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.