گنجور

 
بیدل دهلوی

اگر معشوق‌ بی‌مهر است‌ وگر عاشق‌ وفا دارد

تماشا مفت دیدنها محبت رنگها دارد

شرار کاغذ ما خندهٔ دندان‌ نما دارد

طربها وقف بیتابی ‌که آهنگ فنا دارد

به واماندن نکردم قطع امید ز خود رفتن

شکست بال اگر پرواز گم‌کرده صدا دارد

ز بس مطلوب هر کس بی‌ طلب آماده است اینجا

اجابت انفعال از شوخی دست دعا دارد

درین محفل زبونیم آنقدر از سستی طالع

که رنگ ناتوانی هم شکست کار ما دارد

به صد جا کرده سعی نارسا منزل ‌تراشیها

و گرنه جادهٔ دشت طلب کی انتها دارد

که می‌خواهد تسلی از غبار وحشت‌آلودم

که چون‌ صبح‌ این‌ کف ‌خاکستر آتش‌ زیر پا دارد

سبب‌ کم نیست‌ گر بر هم ز نی ربط تعلق را

چو مژگان هر که ‌برخیزد ز خود چندین‌ عصا دارد

حقیقت ‌واکش نیرنگ هر سازی‌ست مضرابی

تو ناخن جمع ‌کن تا زخم ما بینی چها دارد

به خجلت تا نیاید وام معذوری اداکردن

نماز محرمان پیش از قضا گشتن قضا دارد

ز حرص منعمان سعی‌گدا همگن مدان بیدل

که خاک از بهر خوردن بیش از آتش اشتها دارد

 
 
 
گنجور را از دست هوش مصنوعی نجات دهید!
بیدل دهلوی

همین شعر » بیت ۴

ز بس مطلوب هر کس بی‌ طلب آماده است اینجا

اجابت انفعال از شوخی دست دعا دارد

طغرل احراری

هزاران آفرین طغرل به این یک مصرع بیدل

اجابت انفعال از شوخی دست دعا دارد!

خواجوی کرمانی

چه بادست اینکه می آید که بوی یار ما دارد

صبا در جیب گوئی نافه ی مشک ختا دارد

بطرف بوستان هر کس بیاد چشم میگونش

مدام ار می نمی نوشد قدح بر کف چرا دارد

چو یار آشنا از ما چنان بیگانه می گردد

[...]

ناصر بخارایی

تمتع از وصال زلف مشکینت صبا دارد

که در کویت هوائی گشت و زلفت را هوا دارد

تماشا را خوشست ای گل ز چشمم گوشهٔ آبی

اگر سرو سرافراز تو میلی سوی ما دارد

سر زلف تو رفت از سرکشی بر باد و از فتنه

[...]

کلیم

کند گر آرزوی دیدنت آیینه جا دارد

که از خورشید رویت در برابر رونما دارد

ندارد بزم میخواران به غیر از ما تنگ‌ظرفی

صراحی بر رخ هرکس که می‌خندد به ما دارد

نویسم نامه و از بس که خون می‌گریم از هجرت

[...]

صائب تبریزی

ندیدم یک نفس راحت ز حس ظاهر و باطن

چه آسایش در آن کشور که ده فرمانروا دارد؟

مشاهدهٔ ۳ مورد هم آهنگ دیگر از صائب تبریزی
واعظ قزوینی

نیند از احتیاط خصم، دنیا دیدگان غافل

چنار از سالخوردیها، زره زیر قبا دارد!

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه