گنجور

 
بیدل دهلوی

دل اگر محو مدعا گردد

درد در کام ما دوا گردد

طعمهٔ درد اگر رسد دریا

هرمگس همسر هما گردد

محو اسرار طرهٔ او

رگ گل دام مدعا گردد

گرسگالد وداع سلک هوس

گره دل‌گهر اداگردد

گسلد گر هوس سلاسل وهم

کوه و صحرا همه هوا گردد

محوگردد سواد مصرع سرو

مدّ آهم اگر رسا گردد

ما و احرام آه دردآلود

هم هواگرد را عصاگردد

دل آسوده کو؟ مگر وسواس

گره آرد که دام ما گردد

در طلوع‌ کمال بیدل ما

ماه در هالهٔ سها گردد

 
 
 
جشنوارهٔ رزم‌آوا: نقالی و روایتگری شاهنامه
کمال‌الدین اسماعیل

دل که با یادش آشنا گردد

گر بیهوده ها چرا گردد؟

مرد این راه آنکس است که او

همه پیرامن بلا گردد

غرقه در آب چشم خود شب و روز

[...]

سلطان ولد

آنکه مأمور امر ما گردد

عاقبت شاد و پیشوا گردد

مشاهدهٔ ۴ مورد هم آهنگ دیگر از سلطان ولد
اوحدی

ورنه مخلوق چون خدا گردد؟

بجزین مایه کاشنا گردد

شاه نعمت‌الله ولی

بنده آخر کجا خدا گردد

ور خدائیست چون خدا گردد

بنده هرگز خدا شود نشود

لیکن از خویشتن فنا گردد

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه