به روی آن جهان جلوه، یک عالم نقاب افتد
که چشم خیرهبینان در خیال آفتاب افتد
بقدر نفی ما آماده است اثبات یکتایی
کتان چندانکه بارش بگسلد در ماهتاب افتد
مریض عشق تدبیر شفا را مرگ میداند
ز بیم سوختن حیف است اگر آتش در آب افتد
دماغ لغزش مستان خجل شد ازفسردنها
نگاهشمایلشوخیستیارب در شرابافتد
فسون گریهٔ عشاق تاثیر دگر دارد
به فریاد آرد آتش را سرشکی کز کباب افتد
درافتادن به روی یکدگر دور است از آگاهی
ز مژگان هم اگر این اتفاق افتد به خواب افتد
کمال فطرت از سعی ادب غافل نمیباشد
بهضبط خویش افتد هرقدر در رشتهتاب افتد
به افسون قبول خلق تاکی هرزهگو باشم
اگر حرفم به خاک افتد دعاها مستجاب افتد
در آن وادی که من از شرم رعنایی عرق دارم
چو ابر از خاک هر گردی که برخیزد در آب افتد
نمیجوشند گوهرطینتان با موج این دریا
برون میافتد از خط نقطهایکان انتخاب افتد
به خود پرداختن هم بر نمیدارد دماغ اینجا
صفای طبع انسانیکه در فکر دواب افتد
چه امکانست بیتاثیری افسون محبت را
پر پروانه گر بالین کنی آتش به خواب افتد
به این هستی ز اسباب دگر تهمت مکش بیدل
نفسکمنیست آنباریکه بر دوش حباب افتد
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر به بررسی موضوعات عشق، هستی، و وجود میپردازد. او به طور نمادین با استفاده از تصاویری مانند آفتاب، ماهتاب، و آب، پیچیدگیهای رابطه انسانی و احساساتی چون عشق و درد را توصیف میکند. شاعر میگوید که برخی از تجربیات انسانی و عاطفی تنها زمانی قابل درک هستند که در دنیای واقعی (هستی) نمایان شوند و نه در خیال. همچنین، به این نکته اشاره دارد که عشق میتواند به انسان آسیب برساند و گاهی مرگ را به عنوان درمانی برای دردهای عشق تلقی کنیم. در نهایت، او تأکید میکند که یکی از ویژگیهای انسان، جوشش احساسات و تمایل به تجربه عشق و زندگی است، حتی اگر در این مسیر با مشکلاتی مواجه شود.
هوش مصنوعی: در آن دنیا، زیباییها به قدری نمایان میشود که کلاهی بر سر همه میافتد و نگاههای تیزبین در تصور خود نور آفتاب را میبینند.
هوش مصنوعی: به اندازهای که وجود ما را نادیده میگیریم، شواهدی برای اثبات یکتایی وجود دارد. به گونهای که اگر بارش باران قطع شود، در روشنی ماه، کتانها به زمین خواهند افتاد.
هوش مصنوعی: عاشق بیمار، راهحلهای درمانی را بیفایده میداند و بر این باور است که مرگ بهتر از رنج و سوختن است. همچنین، اگر آتش در آب بیفتد، حاصلی نخواهد داشت و این اتفاق بیفایده است.
هوش مصنوعی: دماغ مستان به خاطر تزلزل و سرخوشی خود از نگاه خجالتزده شده است و میدانند که این نگاه به شوخی و بازیگوشی گرایش دارد. ای پروردگارا، آیا در شراب غوطهور خواهند شد؟
هوش مصنوعی: گریهٔ عاشقان تاثیری متفاوت دارد؛ این اشکها میتوانند آتش درون را به فریاد درآورند و شعلههای عشق را خاموش کنند.
هوش مصنوعی: به هم برخورد کردن و درگیر شدن با یکدیگر، نشاندهندهی ناآگاهی و بیخبری از وضعیت خود است. حتی اگر این اتفاق در خواب هم بیفتد، باز هم نشانهای از بیخبری است.
هوش مصنوعی: تکامل و کمال طبیعت انسان، به تلاشی که در زمینه ادب و آداب دارد، وابسته است و هر مقداری که در این مسیر تلاش کند، به هدفهای خود نزدیکتر خواهد شد.
هوش مصنوعی: من تا کی باید به خاطر جلب توجه مردم، به حرفهای بیاساس گوش کنم؟ اگر سخنانم در دلها محلی نداشته باشد، دعاهایم به نتیجه نمیرسد.
هوش مصنوعی: در آن مکان که من به خاطر زیبایی خاصی شرمگین و پرعاطفه هستم، هر ذره خاکی که بالا برود، به مانند ابرهایی که از زمین بلند میشوند، در آب میافتد.
هوش مصنوعی: گوهرهایی که از دل خاک به وجود آمدهاند، با طوفان و امواج دریا از بین نمیروند و در نهایت از یک نقطه معین خارج میشوند، به شرطی که انتخاب شوند و به سطح بیایند.
هوش مصنوعی: در اینجا اشاره به این است که انسان نمیتواند به خود مشغول شود و از زیباییهای طبیعی و اخلاقی غافل بماند، اگر هم بخواهد که در اندیشه و تفکر خود غرق شود، این کار او را از صفای واقعی طبع انسانی بازمیدارد. به عبارت دیگر، تمرکز بر خود و وضعیت درون نمیتواند انسان را به کمال برساند و او باید توجهی به دنیای بیرون و روابط انسانی داشته باشد.
هوش مصنوعی: آیا ممکن است که جادوی عشق تأثیری نداشته باشد؟ وقتی پروانهای در نزدیکی آتش قرار گیرد، آیا خوابش نمیبرد؟
هوش مصنوعی: به این دنیا به خاطر وسایل و شرایطش تهمت نزن؛ زیرا نفس تو خیلی کمتر از آن است که بار سنگینی مانند حباب را تحمل کند.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
نخواهم از جمال عالم آشوبت نقاب افتد
که من دیوانه گردم بازو خلقی در عذاب افتد
ز بس لطف من و اندام زیبایت عجب دارم
که دیبا گر بپوشی سایهات بر آفتاب افتد
اگر در خواب بینم پیرهن را بر تنت پیچان
[...]
دل از امید وصلش هر زمان در پیچ و تاب افتد
وگرنه خضر هیهات است در دام سراب افتد
بهشتی نیست غیر از درد و داغ عشق عاشق را
کز آتش دور چون گردد سمندر در عذاب افتد
شکوه حسن او در دستها نگذاشت گیرایی
[...]
ز رویش بر فلک عکسی یست خود کی مثل او باشد
نه چون خورشید باشد عکس خورشیدار در آب افتد
نه خود کامی یست گر خواهم نقاب از رخ براندازد
مرا غیرت کشد ترسم که آتش در نقاب افتد
مصیبت دوستم پهلوی بیدردی به خاکم کن
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.