شبکه طاووس مرا شوق تو بالافشان داشت
یک جهان چشم به هم برزدن مژگان داشت
هرچه جوشید ز موج و کف این قلزم وهم
نفسی بود که در پرده دل توفان داشت
رمز بیرنگی ما فاش شد از شوخی رنگ
شیشه آورد برون آنچه پری پنهان داشت
تا ز هستی اثری هست محبت رسواست
حرمت ناله به زنجیر نفس نتوان داشت
حیرت از شش جهتم در دل آیینه گرفت
ورنه هر مو به تنم صد مژه بالافشان داشت
آخر از عجز طلب اشک دواندیم به چشم
پای خوابیده ما آبله در مژگان داشت
همه جا دیده یعقوب غبارانگیز است
یا رب اقلیم محبت چقدر کنعان داشت
هیچ روشن نشد ازهستی ما غیرحجاب
شخص تصویر همین پیرهن عریان داشت
عاقبت کسوت مجنون به عرق گشت بدل
فصل تأثیر جنون این همه تابستان داشت
تنگیحوصلهدار ترک علایقبیدل
یادگردی که به هم چیدن او دامان داشت
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر به احساسات عمیق و حیرتانگیز عشق و محبت میپردازد. او در شب طاووس، شوق و longing خود را به تصویر میکشد و بیان میکند که این عشق، همچون طوفانی در دلش نقبی زده است. شاعر به تنهایی و ناتوانی خود از ابراز احساسات اشاره میکند و تضاد میان عشق و واقعیت را شرح میدهد. او تنها آثار وجود عشق را میبیند اما هیچ روشنایی از هستی خویش جز حجاب و پوشش ندارد. در نهایت، با ذکر دیوانگی و تنهایی خود، از عجز و درد ناشی از دوری معشوق سخن میگوید. این شعر توأم با نمادگرایی غنی، نشاندهنده عمق احساسات عاشقانه و غم و اندوه ناشی از آن است.
هوش مصنوعی: در شب، وقتی که طاووس به خاطر شوق تو بالهایش را گشوده بود، جهانی از خواب و بیداری به هم آمیخته بود و پلکهایش حالت خاصی داشت.
هوش مصنوعی: هر چیزی که از موج و کف این دریا به جوش آمد، نشانهای از ناپایداری و بیقراری در دل تو بود که به آرامی در حال شکلگیری است.
هوش مصنوعی: راز بیرنگی ما با شوخی رنگ شیشه آشکار شد و آنچه پری در دل پنهان کرده بود، نمایان شد.
هوش مصنوعی: تا زمانی که وجود دارد، عشق همیشه خود را نشان میدهد و نمیتوان به خواهشهای درونی و اشکهای درونی اهمیتی نداد.
هوش مصنوعی: حیرتی که از زوایای مختلف به دل من دست داده، همچون تصویری در آینه است. اما اگر نبود این حیرت، هر موی تنم مثل پرچمهایی بالا میرفت و به زیبایی خود جلوه میکرد.
هوش مصنوعی: در نهایت، از ناتوانی و کمبود، اشک را به چشمانمان آوردیم، در حالی که پلکهای ما خسته بودند و بر روی مژههایمان زخمهایی وجود داشت.
هوش مصنوعی: این بیت به احساس دلتنگی و غم اشاره دارد. شاعر از وضعیت خود شکایت میکند که در هر جایی نشانههای غم و اندوه را میبیند. همچنین، به زیبایی و محبت اشاره میکند و از کم بودن آن در زندگی خود گلایه میکند. به طور کلی، حسرت و longing برای یک عشق یا رابطه عمیق را بیان میکند.
هوش مصنوعی: هیچ چیز از وجود ما جز پردهای که تصویر ما را نشان میدهد، روشن نشد و تنها همین لباس برهنه را داشتیم.
هوش مصنوعی: در نهایت، لباس دیوانگی به عرق تبدیل شد و نشان از تأثیر عمیق جنون بر این همه تابستان دارد.
هوش مصنوعی: شخصی که تحمل کمی دارد، ممکن است از چیزهایی که به آن علاقه دارد دست بکشد. این یادآوری میتواند به او کمک کند که دستاوردها و استعدادهایش را در زندگی بیشتر بشناسد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
دوش لعل تو مرا تا به سحر مهمان داشت
مرده هجر ز بوی تو همه شب جان داشت
روی تو دیدم و شد درد فراموش مرا
سینه کز ناوک هجرت به جگر پیکان داشت
دل من، گر چه به بیداد شد از زلف تو تنگ
[...]
آن نکو روی که روی ازنظرم پنهان داشت
ازوی این عشق که پیداست نهان نتوان داشت
رفت و از چشم مرا راوق خون افشان کرد
آنکه بر برگ سمن سنبل مشک افشان داشت
جان بدادیم بپیش در آن یار که او
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.