پاس کار خود نباشد صاحب تدبیر را
دست بر قید صدا مشعل بود زنجیررا
نفع زین بازار نتوان برد بیجنس فریب
ایکه سود اندیشهای سرمایهکن تزویر را
نیست آسان راه بر قصر اجابت یافتن
احتیاطی کن کمند نالهٔ شبگیر را
سادهدل ازکبر دانش، ترشرویی میکشد
جوهر اینجا چین ابرو میشود شمشیر را
بینوایی بینکه در همرازی درس جنون
سرمه شد بخت سیاهم حلقهٔ زنجیررا
در بیابان تحیر نم ز چشم ما مخواه
بینیاز از اشک میدان دیدة تصویر را
وعظ مردم غفلت ما را قوی سرمایهکرد
خواب ما افسانه فهمید آن همه تعبیر را
در محبت داغدارکوشش بیحاصلم
برق آه من نمیسوزد مگرتأثیررا
نقش هستی سرخط لوحخیالی بیش نیست
هم به چشم بسته باید خواند این تحریررا
نغمهٔ قانون وحدت بر تو نازششهاکند
گر به رنگ تار ساز از بم ندانی زیر را
آنقدریأسم شکستآخرکه چون بنیادرنگ
قطعکرد آب وگل من الفت تعمیررا
راستبازانرا زحکم کجسرشتان چاره نیست
باکمان، بیدل اطاعت لازم آمد تیر را
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به تأملاتی درباره حقیقت و فریب در زندگی میپردازد. شاعر به نقش تدبیر و احتیاط در دستیابی به اهداف اشاره میکند و از فریبها و دشواریهای مسیر برای دستیابی به خواستهها سخن میگوید. او بر این نکته تأکید میکند که علم و دانش اگر به کبر و خودبینی منجر شود، نتیجهای جز تلخی ندارد. همچنین سخن از ناکامی و بیفایدگی تلاشها در عشق و احساسات مطرح میشود. در نهایت، به این نکته اشاره میکند که واقعیتهای جهان فراتر از ظواهر بوده و لازم است با اندیشهای عمیقتر به آن پرداخته شود.
هوش مصنوعی: اگر کسی صاحب فکر و تدبیر باشد، نباید فقط به دیگران تکیه کند و باید خودش مسئولیت کارهایش را بر عهده بگیرد. وجود زنجیر، نماد محدودیتهاست، و حتی اگر ممکن است در برخی جاها صدا و تصور آزادی باشد، اما واقعیت نشان میدهد که باید مراقب بود و خود را به قید و بندهای بیرونی نسپرد.
هوش مصنوعی: در این بازار نمیتوان سودی برد اگر جنس فریبکار نباشد. ای کسی که اندیشهات ارزشمند است، به سرمایهگذاری در فریب توجه کن.
هوش مصنوعی: راه رسیدن به اهداف و آرزوها همیشه ساده نیست. بنابراین، با احتیاط و دقت عمل کن و از احساساتی که در دل داری، در دل شب بهره ببر.
هوش مصنوعی: افراد سادهدل به دلیل خودبزرگبینی و افتادگی دانش، دچار ناراحتی و تلخی میشوند. در اینجا، زیبایی و ظرافتی که در تصویر ابرو و چهره وجود دارد، به قدری قوی و تاثیرگذار است که میتواند مانند یک شمشیر تاثیرگذار باشد.
هوش مصنوعی: شخصی را ببین که در حالتی از جنون، سرنوشت تاریکش به زنجیری تبدیل شده و او در ناامیدی و گرفتاری به سر میبرد.
هوش مصنوعی: در بیابان، نگران نگاهی که از چشم ما میافتد نباش. ما بدون اشک هم میدانیم که تصویر چطور است.
هوش مصنوعی: گفتارها و نصیحتهای دیگران باعث شده است که ما به خود بیاییم و درک عمیقتری از وضعیتمان پیدا کنیم. در حالی که در خواب و بیخبری به سر میبردیم، حالا توانستهایم معانی و نشانههای زیادی را بفهمیم.
هوش مصنوعی: در عشق، با وجود تمامی تلاشها و داغدیده بودنم، نمیتوانم نتیجهای بگیرم. گویی آه من تأثیری در دیگران ندارد و هیچ چیز را نمیسوزاند.
هوش مصنوعی: جهان و تمام آنچه در آن وجود دارد، بیشتر شبیه یک تصور یا خیال است و نه واقعیتی ملموس. برای درک این مطلب، حتی باید با ذهنی باز و بدون پیشداوری به آن نگاه کرد.
هوش مصنوعی: آواز قانون وحدت بر تو زیبا و دلانگیز است، حتی اگر تو در تار و پود زندگی خود، نتوانی به عمق آن پی ببری.
هوش مصنوعی: آنقدر نام من شکست و دستاوردهایم تحت تأثیر قرار گرفت که وقتی بنیانگذاران کار را متوقف کردند، آب و گل من هم به هم ریخت و دیگر نتوانستم با آن ارتباط برقرار کنم.
هوش مصنوعی: دیگر راستگفتن و صداقت داشتن در برابر کسانی که به ناحق رفتار میکنند، فایدهای ندارد. باید در برابر آنها قواعد و ملاحظات خاصی را رعایت کرد، زیرا گاهی لازم است که به پیروی از قدرت و زور تن بدهیم.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
میخواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
با جوانی سر خوش است این پیر بی تدبیر را
جهل باشد با جوانان پنجه کردن پیر را
من که با مویی به قوّت برنیایم ای عجب
با یکی افتادهام کو بُگسلد زنجیر را
چون کمان در بازو آرد سروقدِ سیمتن
[...]
دیدمش در دل نهفتم آه بیتأثیر را
در کمان از بس که دزدیدم شکستم تیر را
پای رفتن نیست زین بزمم که در بیرون در
بخت دارد در کمین هجر گریبان گیر را
خوشدل از غیرم که در بزم وصال او نیافت
[...]
ضعف طالع برده از من قوت تدبیر را
برنتابد از خرابی خانهام تعمیر را
گر چنین شاداب از خون شهیدان میشود
آب پیکان سبز خواهد کرد چوبِ تیر را
کی دگر از خانهٔ چشمم قدم بیرون نهی
[...]
سهل مشمر همتِ پیرانِ با تدبیر را
کز کمان بال و پر پرواز باشد تیر را
دشمنِ خونخوار را کوته به احسان ساز، دست
هیچ زنجیری به از سیری نباشد شیر را
حسن را خطِ غبارش بینیاز از زلف کرد
[...]
برق عشق آمد که سوزد خرمن تدبیر را
با گریبان کار افتد دست دامنگیر را
نام من در دفتر اهل شهادت داخل است
کرده ام روشن سواد جوهر شمشیر را
پاسبان مستی ما نیست غیر از تیغ عشق
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال ۲ حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.