راحت کجاست گر دلت از خویش رسته نیست
درآتش است نعل سپندیکه جسته نیست
جز وحشت از متاع جهان برنداشتیم
بر ما مبند تهمت باری که بسته نیست
دیوانهٔ تصرف دشت محبتم
خاری نیافتمکه به پایی شکسته نیست
صد رنگ جیب غنچه وگاب واشکافتیم
رنگینیی به الفت دلهای خسته نیست
افسون حیرتم ز تو قطع نظر نکرد
پیچیده است رشتهٔ سازم گسسته نیست
افسردگی به شعلهٔ همت چه میکند
خورشید زبر خاک هم از پا نشسته نیست
دل جمع کن، به حاصل اسباب پر مناز
گل را حضورغنچه درآغوش دسته نیست
در کارخانهای که شکست آب و رنگ اوست
کار دگر چو بستن دل دست بسته نیست
بیدل به طبع بیخودیات بوی راحتیست
رنگیشکستهایکه بهرنگ شکسته نیست
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به جستجوی راحتی و آرامش در زندگی اشاره دارد. شاعر به وضوح میگوید که راحتی در جایی یافت نمیشود که دل از خود رسته نیست. او به آتش و دردهایی که به خاطر دنیا تجربه کرده یاد کرده و از ناامیدی و وحشت خود از دنیای مادی سخن میگوید. همچنین، شاعر به عشق و خلاقیت اشاره میکند و میگوید که دیوانگی عاشقانهاش با هیچ خاری در پایش شکسته نشده است. او نگران مشکلات و موانع زندگی است اما به دنبال راهی برای یافتن خوشبختی و زیبایی در دلهای خسته مردم است. در نهایت، شاعر به طبع بیخود خود اشاره میکند و از اینکه بیدل، رنگ شکستهای را که به واقعیات زندگی چسبیده، نمیبیند سخن میگوید. این شعر در نهایت نمایانگر تلاش برای یافتن معنا و آرامش در میان پیچیدگیهای زندگی است.
هوش مصنوعی: آرامش کجاست وقتی که دل تو از خودت آزاد نیست؟ در واقع، مانند نعل سوختهای است که در آتش افتاده و دیگر آن را پیدا نکردهای.
هوش مصنوعی: ما از ترس و وحشتِ دنیای مادی هیچ چیزی نگرفتیم، بنابراین به ما اتهام نزنید، زیرا ما ارتباطی با چیزهایی که به ما نسبت داده میشود نداریم.
هوش مصنوعی: در دشت عشق و محبت، هیچ خاری نیافتم که به پا شکستهای آزارم دهد.
هوش مصنوعی: در دل گلها و غنچهها، رنگهای متنوع و زیبایی وجود دارد، اما این زیباییها نمیتوانند دلهای خسته و نزار ما را خوشحال کنند.
هوش مصنوعی: سحر و جادوئی که از تو به دلم افتاده، هرگز فراموش نمیشود؛ زیرا پیوند و ارتباطی که با تو دارم، هرگز قطع نخواهد شد.
هوش مصنوعی: افسردگی نمیتواند بر اراده و تلاش فراموشنشده تاثیر بگذارد. حتی خورشید که بر زمین میتابد، از ضعف و ناتوانی جا نمیزند.
هوش مصنوعی: دل را جمع کن و به نتیجه و اثر کارها توجه کن، چرا که وجود گل به سبب جمع شدن غنچه در آغوشش نیست و این میتواند به ما یادآوری کند که گاهی چیزها در ظاهر و به دلیل شرایطی خاص ایجاد میشوند.
هوش مصنوعی: در اینجا گفته شده که در کارخانهای که رنگ و رویش خراب شده است، دیگر نمیتوان کار جدیدی انجام داد و باید دل را از دست دادن رها کرد. به عبارتی دیگر، وقتی اوضاع و شرایط خوب نیست، نمیشود کارهای جدید آغاز کرد و باید با واقعیت کنار آمد.
هوش مصنوعی: به نظر میرسد که بیخود بودن طبع تو، بوی آرامش و راحتی را به همراه دارد. مثل رنگی که اگرچه شکسته و نامنظم به نظر میرسد، اما در واقع به رنگ شکسته نمیماند و زیبایی خاصی دارد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
مقبول نیست طاعت هر کس شکسته نیست
استاده را ثواب نماز نشسته نیست
چون سرو اگر چه ریشه من در ته گل است
پیوند من ز عالم بالا گسسته نیست
دایم به یک قرار بود بیقراریم
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.