جزخوندل ز نقد سلامت به دست نیست
خط امان شیشه به غیر از شکست نیست
آرام عاشق آینهپردازی فناست
مانند شعلهایکه زپا تا نشست نیست
خلقی به وهم خویش پرافشان وحشت است
لیک آنقدر رمیکهکس از خویش رست نیست
بنیاد عجز ریختهٔ رنگ سرکشیست
در طرهایکه تاب ندارد شکست نیست
ماییم و سرنگونی ازپا فتادگی
در وادییکه نقش قدم نیز پست نیست
جمعیت حواس در آغوش بیخودیست
ازهوش بهره نیستکسی راکه مست نیست
دیوانگان اسیر خم و پیچ وحشتند
قلاب ماهیان تو موج است شست نیست
دل صید شوق و دیده اسیر خیال توست
ویرانهکشوریکه به این بند و بست نیست
عالم فریب دیدهٔ عاشق نمیشود
آیینهٔ خیال تو صورتپرست نیست
آسودگی چگونه شود فرش عافیت
پای مراکه آبله هم زیردست نیست
بیدل بساط وهم به خود چیدهام چو صبح
ورنه زجنسهستی منهرچههستنیست
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به بیان احساسات عمیق عاشقانه و درد و رنج ناشی از عشق میپردازد. شاعر احساس میکند که در زندگی متکی به چیزهای ناپایدار است و آرامش، در آینه تصویر عشقش محو شده است. او به ناکامیها و استغراق در غم و زشتیهای پیچیده زندگی اشاره میکند و از حالتی فضایی پر از وهم و ترس سخن میگوید. شاعر به احساس ضعف و عجز اشاره کرده و بیان میکند که هیچ چیز در این دنیا آنطور که باید پایدار نیست. در نهایت، او به پوچی وجود و فریبخوردگی از عشق ناپایدار اشاره دارد. شعر تصویری از دلباختگی، سردرگمی و تلاش برای یافتن آرامش در دنیای پر تلالو و بیثباتی است.
هوش مصنوعی: به جز عذاب و درد دل، راه دیگری برای حفظ زندگی نیست و عمر مثل شیشهای است که جز با شکست، امیدی به سالم ماندن ندارد.
هوش مصنوعی: عاشق آرامی که در آینه تصویرش را میبیند، در واقع به فانی بودن خود پی برده است؛ او مانند شعلهای است که از ارتفاع پایین میآید و در نهایت خاموش میشود.
هوش مصنوعی: افرادی به خاطر تصورات خود دچار ترس و وحشت هستند، اما آنقدر به آنها فشار میآید که هیچکس نمیتواند از خود حقیقیاش فرار کند.
هوش مصنوعی: در این بیت به این موضوع اشاره شده است که ضعف و ناتوانی ناشی از طغیان و سرکشی است، و این سرکشی به مانند یک مو که تحمل شکست را ندارد، میباشد. به عبارت دیگر، اگر انسانی در زندگی خود دچار طغیان و سرکشی شود، در حقیقت زیر بنای ناتوانیاش را خود ایجاد کرده است و نمیتواند با سختیها مواجه شود.
هوش مصنوعی: ما در حال تجربهی ناامیدی و شکست هستیم، در مکانی که حتی ردپای بزرگان نیز در آن دیده نمیشود.
هوش مصنوعی: در میان افرادی که در حال خوشگذرانی و بیخیالی هستند، کسی نیست که هوشیار باشد و به واقعیات توجه کند. فقط افرادی که در حال مستی و شادی هستند، قادر به تجربه این لحظهها هستند.
هوش مصنوعی: آنان که دیوانهاند در تنگناها و ترسها گیر افتادهاند. در حالی که جاذبهها و جذابیتهای تو مانند امواج دریا هستند و ما را شسته و بردهاند.
هوش مصنوعی: دل در جستجوی عشق توست و چشمانم در دام خیال تو گرفتار شدهاند. اینجا مانند ویرانهای است که هیچ چیز مرتب و منظم نیست.
هوش مصنوعی: عاشق واقعی تحت تأثیر فریبها قرار نمیگیرد، زیرا انعکاس خیال تو فقط یک تصویر توهمی است و برای او اهمیت ندارد.
هوش مصنوعی: چطور میتوانم آسایش داشته باشم در حالی که پایم را زیر فرش راحتی بگذارم، در حالی که حتی زخم کوچک هم وجود دارد؟
هوش مصنوعی: من در خود خیال و توهم را دایر کردهام، مانند صبحی که در حال آمدن است. اما در واقع، از نوع وجود من هرچه هست، در اصل هیچ است.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
ای مدعی، دلت گر ازین باده مست نیست
در عیب ما مرو، که ترا حق به دست نیست
بگشای دست و جان و دلت را بیه اد دوست
ایثار کن روان، که درین راه پست نیست
با محتسب بگوی که: از قاضیان شهر
[...]
سر رشته وجود کسی را بدست نیست
جز واجب الوجود دگر چه هست نیست
ما شیشه ایم و سنگ اجل در کمین ماست
واحسرتا که چاره بغیر از شکست نیست
در عالم خرابه نشستن هوس مکن
[...]
این بنای عالم خاک از شکست نیست
پستی عمارتی است که آن را نشست نیست
از برگریز مردم بی برگ ایمنند
رنگ شکسته را خطری از شکست نیست
پرواز می کند به پر و بال آفتاب
[...]
همتای تو به عالم بالا و پست نیست
مثل تو در بهشت ندانم که هست؟ نیست
پیمانه یی که باده ندارد شکستنیست
دستی که نیست مصدر ایجاد بستنیست
زلفی که صرف شانه کند عمر کنده به
دامی که صید زنده نگیرد گسستنیست
امروز رخت خود بنه ای خضر ره در آب
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.