گنجور

 
بیدل دهلوی

خار غفلت می‌نشانی در ریاض دل چرا

می‌نمایی چشم حق بین را ره باطل چرا

مرغ لاهوتی چه محبوس طبایع مانده‌ای

شاهباز قدسی و بر جیفه‌ای مایل چرا

بحرتوفان جوشی وپرواز شوخی موج‌تست

مانده‌ای‌افسرده ولب‌خشک چون‌ساحل چرا

چشم واکن‌گلخن ناسوت‌مأوای تونیست

برکف خاکستر افسرده بندی دل چرا

نیشی یأجوج‌، سدّ جسم درراه توچیست

نیستی هاروت مردی در چه بابل چرا

غربت‌صحرای امکانت دوروزی بیش نیست

از وطن یکباره‌گشتی اینقدر غافل چرا

زین قفس تا آشیانت نیم‌پروازست و بس

بال همت برنمی‌افشانی ای بسمل چرا

قمری یک سروباش وعندلیب یک چمن

می‌شوی پروانه‌گرد شمع هرمحفل چرا

ابر اینجا می‌کند ازکیسهٔ دریا کرم

ای توانگر برنیاری حاجت سایل چرا

ناقهٔ وحشت‌متاعان دوش آزدی تست

چون شرربرسنگ باید بستنت محمل چرا

خط سیرابی ندارد مسطر موج سراب

بیدل این دلبستگی برنقش آب وگل چرا

 
 
 
گنجور را از دست هوش مصنوعی نجات دهید!
غزل شمارهٔ ۶۹ به خوانش عندلیب
می‌خواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
فعال یا غیرفعال‌سازی قفل متن روی خوانش من بخوانم
صائب تبریزی

غیر حق را می‌دهی ره در حریمِ دل چرا؟

می‌کِشی بر صفحهٔ هستی خطِ باطل چرا

از رباطِ تن چو بگذشتی دگر معموره نیست

زادِ راهی بر نمی‌داری ازین منزل چرا

هست چون جان، چار‌دیوارِ عناصر گو مباش

[...]

فیاض لاهیجی

این قدر آب هوس بستن به جوی دل چرا

می‌کنی ای دانه استعداد را باطل چرا

دل ازین منزل به جای زاد بردار و برو

کار آسانست بر خود می‌کنی مشکل چرا

چون دلم خون کرد منع گریه از یاری نبود

[...]

واعظ قزوینی

این قدر طول امل ره میدهی در دل چرا

مصحف خود را این خط میکنی باطل چرا؟

عیش دنیا احتلام خواب غفلت بیش نیست

از خیالی این قدر آلودگی ای دل چرا

از محیط آرزو بگذر نفس تا میوزد

[...]

سیدای نسفی

می نشینی روز و شب با مردم غافل چرا

زندگانی حرف می سازی بنا قابل چرا

خاطر خود را به دنیا می کنی مایل چرا

غیر حق را می دهی جا در حریم دل چرا

بیدل دهلوی

پرتو آهی ز جیبت‌گل نکرد ای دل چرا

همچو شمع‌کشته‌بی‌نوری درین‌محفل چرا

مشت‌خون خود چوگل باید به‌روی خویش ریخت

بی‌ادب آلوده‌سازی دامن قاتل چرا

خاک صد صحرا زدی آب از عرقهای تلاش

[...]

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه