گنجور

 
بیدل دهلوی

پرتو آهی ز جیبت‌گل نکرد ای دل چرا

همچو شمع‌کشته‌بی‌نوری درین‌محفل چرا

مشت‌خون خود چوگل باید به‌روی خویش ریخت

بی‌ادب آلوده‌سازی دامن قاتل چرا

خاک صد صحرا زدی آب از عرقهای تلاش

راه جولان هوس‌کامی نکردی‌گل چرا

منزلت عرض حضوراست ومقامت اوج قرب

نور خورشیدی به خاک تیره ای مایل چرا

سعی آرامت قفس فرسودة ابرام‌کرد

سر نمی‌دزدی زمانی در پر بسمل چرا

چون سلیمان هم‌گره بر باد نتوانست زد

ای حباب این سرکشی بر عمر مستعجل چرا

نیست از جیب تو بیرون‌گوهر مقصود تو

بی‌خبر سر می‌زنی چون موج بر ساحل چرا

جلوه‌گاه حسن معنی خلوت لفظ است و بس

طالب لیلی نشیند غافل ازمحمل چرا

تا به‌کی بی‌مدعا چون شمع باید رفتنت

جادهٔ خود را نسازی محو در منزل چرا

بر دو عالم هر مژه برهم زدن خط می‌کشی

نیست یک‌دم نقش خویش از صفحه‌ات زایل چرا

جود اگر در معرض احسان تغافل پیشه نیست

می‌درد حاجت گریبان از لب سایل چرا

گوهر عرض حباب آیینه‌دار حیرت است

ای طلسم دل عبث‌گل‌کرده‌ای بیدل چرا

 
 
 
جشنوارهٔ رزم‌آوا: نقالی و روایتگری شاهنامه
غزل شمارهٔ ۶۸ به خوانش عندلیب
می‌خواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
فعال یا غیرفعال‌سازی قفل متن روی خوانش من بخوانم
صائب تبریزی

غیر حق را می‌دهی ره در حریمِ دل چرا؟

می‌کِشی بر صفحهٔ هستی خطِ باطل چرا

از رباطِ تن چو بگذشتی دگر معموره نیست

زادِ راهی بر نمی‌داری ازین منزل چرا

هست چون جان، چار‌دیوارِ عناصر گو مباش

[...]

فیاض لاهیجی

این قدر آب هوس بستن به جوی دل چرا

می‌کنی ای دانه استعداد را باطل چرا

دل ازین منزل به جای زاد بردار و برو

کار آسانست بر خود می‌کنی مشکل چرا

چون دلم خون کرد منع گریه از یاری نبود

[...]

واعظ قزوینی

این قدر طول امل ره میدهی در دل چرا

مصحف خود را این خط میکنی باطل چرا؟

عیش دنیا احتلام خواب غفلت بیش نیست

از خیالی این قدر آلودگی ای دل چرا

از محیط آرزو بگذر نفس تا میوزد

[...]

سیدای نسفی

می نشینی روز و شب با مردم غافل چرا

زندگانی حرف می سازی بنا قابل چرا

خاطر خود را به دنیا می کنی مایل چرا

غیر حق را می دهی جا در حریم دل چرا

بیدل دهلوی

خار غفلت می‌نشانی در ریاض دل چرا

می‌نمایی چشم حق بین را ره باطل چرا

مرغ لاهوتی چه محبوس طبایع مانده‌ای

شاهباز قدسی و بر جیفه‌ای مایل چرا

بحرتوفان جوشی وپرواز شوخی موج‌تست

[...]

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه