پرتو آهی ز جیبتگل نکرد ای دل چرا
همچو شمعکشتهبینوری درینمحفل چرا
مشتخون خود چوگل باید بهروی خویش ریخت
بیادب آلودهسازی دامن قاتل چرا
خاک صد صحرا زدی آب از عرقهای تلاش
راه جولان هوسکامی نکردیگل چرا
منزلت عرض حضوراست ومقامت اوج قرب
نور خورشیدی به خاک تیره ای مایل چرا
سعی آرامت قفس فرسودة ابرامکرد
سر نمیدزدی زمانی در پر بسمل چرا
چون سلیمان همگره بر باد نتوانست زد
ای حباب این سرکشی بر عمر مستعجل چرا
نیست از جیب تو بیرونگوهر مقصود تو
بیخبر سر میزنی چون موج بر ساحل چرا
جلوهگاه حسن معنی خلوت لفظ است و بس
طالب لیلی نشیند غافل ازمحمل چرا
تا بهکی بیمدعا چون شمع باید رفتنت
جادهٔ خود را نسازی محو در منزل چرا
بر دو عالم هر مژه برهم زدن خط میکشی
نیست یکدم نقش خویش از صفحهات زایل چرا
جود اگر در معرض احسان تغافل پیشه نیست
میدرد حاجت گریبان از لب سایل چرا
گوهر عرض حباب آیینهدار حیرت است
ای طلسم دل عبثگلکردهای بیدل چرا
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به بیان احساسات عمیق و ناامیدی شاعر در مورد زندگی و عشق میپردازد. شاعر از دل خود میپرسد که چرا در این دنیا مانند شمعی بینور و خاموش است و از خود میخواهد که به تلاش و کوشش بیشتری برای دستیابی به اهداف و عشق بپردازد. او اشاره میکند که در این دنیا همه چیز گذراست و نباید بیهدف زندگی کرد. همچنین به مفهوم عشق و زیبایی اشاره میکند و تأکید میکند که باید به دنبال عمق معانی باشیم و تنها به ظاهر اکتفا نکنیم. در نهایت، شاعر از خود میپرسد که چرا در زندگی به صورت غفلتآور حرکت میکند و از "گل کردن" دل خود دست نمیکشد. همه اینها نشاندهنده تلاطمات روحی و دلتنگی عمیق شاعر است.
هوش مصنوعی: چرا ای دل، با اینکه آهی از دل برمیآید، در این جمع بینور و خاموشی مانند شمعی که خاموش شدهای، زندگی را بیحالت و بیاثر سپری میکنی؟
هوش مصنوعی: انسان باید زخمهای خود را به عنوان نشانهای از تجربه و آسیبدیدگی نشان دهد و نیازی به پنهان کردن آنها نیست. چرا باید با زشتکردن خود، به کسانی که ما را آسیب زدهاند، اجازه دهیم که پاکی و بیگناهی ما را آلوده کنند؟
هوش مصنوعی: شما با تلاش و کوشش خود، به اندازه صد صحرا خاک را زیر پا گذاشتهاید و از عرقریزی خود آب برداشتید، اما چرا در این مسیر به خواستهها و آرزوهای خود نرسیدهاید؟
هوش مصنوعی: جایگاه تو در دستان و نزدیکی به هدفی والاست، اما جایگاه تو تحت تأثیر زمین تیره و غمانگیز قرار دارد. چرا باید به این پایین توجه کنی در حالی که میتوانی به اوجهای درخشان دست یابی؟
هوش مصنوعی: تلاش تو باعث شده که قفس فرسودهی ارادهات تنگتر شود. چرا که در این لحظه هم نمیخواهی پرواز کنی و آزاد باشی، حتی وقتی در حال نابودی هستی.
هوش مصنوعی: اگر سلیمان نیز نتوانست بر باد گره بزند، پس ای حباب، چرا این همه سرکشی و خودرایی در عمر کوتاهت داری؟
هوش مصنوعی: گوهری که به دنبالش هستی، از جیب تو خارج نشده است. چرا بدون آگاهی و هدف مانند موجی که بر ساحل میزند، سر میزنی؟
هوش مصنوعی: زیبایی واقعی در سکوت و خلوت کلمات و معانی نهفته است. کسانی که به دنبال عشق و زیبایی هستند، باید از آنچه که در ظاهر وجود دارد غافل نشوند و به عمق مطالب توجه کنند.
هوش مصنوعی: تا کی میخواهی بیادعا و خاموش مانند شمع باشی؟ چرا جاده زندگیات را نساختهای و در مسیر خود محو و ناپیدا شدهای؟
هوش مصنوعی: با هر بار پلک زدن در این جهان، تو چیزی را رقم میزنی. چرا هرگز تصویر خود را از صفحهی زندگیات محو نمیکنی؟
هوش مصنوعی: اگر سخاوت و generosity در اوج خود باشد، نیازی به تظاهر به لطف و نیکی نیست؛ پس چرا نیازمند از دستان سائل باید انتظار داشته باشد که او درخواست کند؟
هوش مصنوعی: در این بیت، شاعر به زیبایی و حیرت در زندگی اشاره میکند. گوهرهای پنهان در دل انسان شبیه حبابهای روی آب هستند که در یک آئینه زیبا منعکس میشوند. او از معشوق یا دلی دلشکسته میپرسد که چرا به چیزهای بیمورد دل بستهای و به جای آن به عمق و زیباییهای درون توجه نمیکنی. در اینجا، شاعر به نوعی دعوت به فکر کردن و توجه به ارزشهای واقعی در زندگی دارد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
میخواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
غیر حق را میدهی ره در حریمِ دل چرا؟
میکِشی بر صفحهٔ هستی خطِ باطل چرا
از رباطِ تن چو بگذشتی دگر معموره نیست
زادِ راهی بر نمیداری ازین منزل چرا
هست چون جان، چاردیوارِ عناصر گو مباش
[...]
این قدر آب هوس بستن به جوی دل چرا
میکنی ای دانه استعداد را باطل چرا
دل ازین منزل به جای زاد بردار و برو
کار آسانست بر خود میکنی مشکل چرا
چون دلم خون کرد منع گریه از یاری نبود
[...]
این قدر طول امل ره میدهی در دل چرا
مصحف خود را این خط میکنی باطل چرا؟
عیش دنیا احتلام خواب غفلت بیش نیست
از خیالی این قدر آلودگی ای دل چرا
از محیط آرزو بگذر نفس تا میوزد
[...]
می نشینی روز و شب با مردم غافل چرا
زندگانی حرف می سازی بنا قابل چرا
خاطر خود را به دنیا می کنی مایل چرا
غیر حق را می دهی جا در حریم دل چرا
خار غفلت مینشانی در ریاض دل چرا
مینمایی چشم حق بین را ره باطل چرا
مرغ لاهوتی چه محبوس طبایع ماندهای
شاهباز قدسی و بر جیفهای مایل چرا
بحرتوفان جوشی وپرواز شوخی موجتست
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال یک حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.