خاکسار تو تپیدن کند آغاز چرا
جرس آبله بیرون دهد آواز چرا
جذب حسنتگره از بیضهٔ فولادگشود
دیدهٔ ما به جمال تو نشد باز چرا
گرد ما راکه نشستهست به راه طلبت
به خرامی نتوانکرد سرافراز چرا
دل بهدست تو وما ازتو، دگر مانعکیست
خودنمایی نکند آینه آغاز چرا
سیل بنیاد حبابست نظر واکردن
هوش ما هم نشود خانه برانداز چرا
ساز بیتابی دلگرنه عروج آهنگ است
نفس از نیم تپش میشود آواز چرا
گرنه سازیست یقین رابطهٔ هر بم وزیر
شکوه شد زمزمهٔ طالع ناساز چرا
بینگاهی اگر از عیب و هنر مستغنیست
حیرت آینه دارد لب غماز چرا
آتشی نیستکه آخر نشود خاکستر
پی انجام نمیگیری از آغاز چرا
نیست جز خودشکنی دامن اقبال بلند
آخر ای مشت غبار این همه پرواز چرا
بیدل آیینهٔ معشوقنما در بر تست
این نیازیکه تو داری نشود ناز چرا
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر به توصیف عشق و جاذبههای معشوق میپردازد. او از تپش دل و شوقی که در دل دارد سخن میگوید و به سؤالاتی درباره وجود و زیبایی معشوق اشاره میکند. شاعر متفکرانه از رویارویی با معشوق و تأثیر آن بر دل و عقل خود صحبت میکند و به نوعی به فلسفه وجودی عشق و روابط انسانی میپردازد. در انتها، او نشان میدهد که در عشق، نیاز و خواستههایی وجود دارد که گاهی غیرقابل دسترس به نظر میآید. این شعر بیانگر شوق و درگیری عاطفی عمیق است که شاعر با معشوق خود دارد.
هوش مصنوعی: چرا خاکسار تو شروع به تپیدن میکند؟ چرا صدای جرس از آبله بیرون میآید؟
هوش مصنوعی: چرا چشم ما نتوانست به زیبایی تو نگاه کند، در حالی که زیبایی تو ما را به خود جذب میکند، چون که مانند فولاد محکمی، ما را به بند کشیدهای؟
هوش مصنوعی: در اینجا شاعر به کسی اشاره میکند که در مسیر عشق و خواستهاش به سوی معشوق حرکت میکند. او به محدودیتها و چالشهایی که در این راه وجود دارد، میپردازد و میگوید که نمیتوان در این مسیر به آسانی عزت و افتخار را به دست آورد، چرا که حوادث و موانع زیادی وجود دارد که ممکن است انسان را همواره در تنگنا قرار دهد.
هوش مصنوعی: دل به دست تو است و ما نیز از تو هستیم. دیگر چه مانعی وجود دارد که آینه نتواند خود را نشان دهد و آغازش را بروز ندهد؟
هوش مصنوعی: سیل روح و احساس ما را تحت تأثیر قرار میدهد، ولی نباید با توجه به آن دست به کارهای عجولانه بزنیم. اینطور نباشد که به خاطر یک نگاه یا احساس زودگذر، همه چیز را از دست بدهیم.
هوش مصنوعی: نغمه ناآرامی دل، نشانهای از اوجگیری احساسات است و با هر نیمه تپش قلب، صدایی به وجود میآید. پس چرا ناله و فریاد میزنیم؟
هوش مصنوعی: اگر از طرفی سازندهای وجود دارد، پس هر نوایی که در آن بمینوازد، حاکی از پیوندی میان عظمت و تقدیر غمانگیز است که چرا طالع ما به نیکویی نمیزند.
هوش مصنوعی: اگر کسی بدون توجه به عیبها و هنرها زندگی کند، یعنی بیتوجهی به واقعیات دارد، آنگاه چرا آینه باید تعجب کند و در مورد او حرف بزند؟
هوش مصنوعی: هیچ آتشی وجود ندارد که در پایان خاموش نشود و تبدیل به خاکستر نگردد؛ پس چرا از ابتدا برای آن تلاش نمیکنی؟
هوش مصنوعی: هیچ چیز جز خودت نمیتواند خوشبختی و موفقیت را از تو بگیرد، پس ای ذرهی خاکی! این همه تلاش و پروازت برای چیست؟
هوش مصنوعی: بیدل، تو همچون آینهای هستی که زیبایی معشوق را نشان میدهد، اما این نیازی که تو داری، سبب نمیشود که تو در برابر معشوق لجبازی کنی.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
میخواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
گفتن راز چرا عربده پرداز چرا
به نیازی که نفهمیده ای این ناز چرا
دل ما هست اگر مطلبت آزار کسی است
روی دل دادن آیینه غماز چرا
دل اگر می تپد افلاک ز هم می ریزد
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال یک حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.