درخور غفلت نگاهی رونق ما و منست
خانه تاریک است اگر شمع تأمل روشنست
چیست نقد شعله غیرز سعی خاکستر شدن
سال و ماه زندگانی مدت جانکندنست
دل به سعیگریهٔ سرشار روشنکردهایم
این چراغ بیکسی را اشک حسرت روغنست
خامکار الفت داغ محبت نیستم
همچوآتش سوختن از پیکر من روشنست
ساغر عشرتگه میگیرد،که در بزم بهار
همچو مینا شاخگل امروز خون درگردنست
ننگ تصویریم از ما، جرأت جولان مخواه
اینقدرها بسکه پای ما برون دامنست
هیچکس بر معنی مکتوب شوقآگاه نیست
ورنه جای نامه پیش یارما را خواندنست
نور بینش جمله صرف عیبپوشیکردهایم
شوخی نظارهٔ ما تار چشم سوزنست
طبع روشنیم دهد از دست، ربط خامشی
ازپی حبس نفس آیینه حصن آهنست
بشکنم دل تا شوم با رمزتحقیق آشنا
شخص هم عکس است تا آیینه دردست منست
ضبط بیباکیست درکیش جنون ترک ادب
بیگریبان دست من پای برون از دامنست
جزتأمل نیست بیدل مانع شوق طلب
رشتهٔ این ره اگر داردگره، استادنست
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به بررسی حال و احساسات انسان در مواجهه با زندگی و عشق میپردازد. شاعر با تأمل در تاریکی و روشنایی زندگی، به ارزش عواطف و تلاشهای انسانی اشاره میکند. او خودآگاهی و جدیت در سعی و کوشش را مهم میداند و بر این باور است که زندگی کوتاه است و انسان باید از هر لحظهاش بهرهبرداری کند. همچنین بر این نکته تأکید میکند که عشق و محبت، با وجود درد و رنج، همچنان با ارزش و مقدس هستند. شاعر، به نوعی نقدی بر تفکرات سطحی و ناپایداری دارد و تأکید میکند که درک عمیق از زندگی و عشق نیازمند کوششی است که همانا به وسعت ایمان و حقیقت برمیگردد. در نهایت، شعر به دنبال یافتن معنی و حقیقت در عشق و زندگی است و از تلاش برای درک عمیقتر افکاری چون عشق و شوق، سخن میگوید.
هوش مصنوعی: اگر توجه نکنیم و غافل شویم، جایی برای رشد و شکوفایی ما نیست. اگرچه خانهمان تاریک است، اما اگر دقیق و با تفکر بنگریم، میتوانیم نور و روشنی را به آن بیاوریم.
هوش مصنوعی: زندگی انسان چیزی جز کوشش و تلاش برای مقابله با ناپایداری و زودگذر بودنش نیست. در واقع، هر لحظه از زندگی مانند شعلهای است که باید مراقب باشیم تا به خاکستر تبدیل نشود. سالها و ماهها به سرعت میگذرد و آنچه باقی میماند تلاش ماست.
هوش مصنوعی: دلمان را با تلاش و اشکهای فراوان روشن کردهایم؛ این چراغ بیکسیامان از اشکهای حسرت پرنور است.
هوش مصنوعی: من در عشق و محبت، هنوز تجربهای ندارم، اما مثل آتش، سوختن و درد من باعث روشنی و روشنایی میشود.
هوش مصنوعی: در این بزم نشاط و شادی، جام پر از شراب است و مانند پرندهای زیبا، در این بهار خوش، گلها شکفتهاند و اکنون خون در گردنشان جاری شده است.
هوش مصنوعی: شرمندهایم از خودمان، بنابراین انتظار نداشتهباشید که جسارت و شجاعت به خرج دهیم. تا حد زیادی همین بس است که پای ما بیرون از دامن خودمان است.
هوش مصنوعی: هیچ کس به عمق احساسات و معانی پشت این نامه آگاه نیست؛ وگرنه نمیتوانستیم این نامه را در حضور یار بخوانیم.
هوش مصنوعی: ما همه به نوعی در تلاشیم نقصها و عیوب یکدیگر را بپوشانیم، در حالی که نگاه ما تنها یک دید ساده و محدود است.
هوش مصنوعی: روح روشن من از دست میرود و به خاطر سکوتی که ناشی از حبس نفس است، احساس میکنم که آینهای به مانند دژی از آهن در مقابل من قرار دارد.
هوش مصنوعی: دل خود را میشکنم تا با رموز و اسرار زندگی آشنا شوم، زیرا هر شخص بازتابی از وجود خودم است و او همانی است که در آینه دردست من میبینم.
هوش مصنوعی: جسارت و بیپروا بودن، بخشی از دیوانگی است و بیادبی به معنای رها کردن خود و از دامن ادب بیرون رفتن، دست از ملاحظات و آداب اجتماعی کشیدن است.
هوش مصنوعی: تنها توجه و اندیشه است که میتواند مانع شوق و اشتیاق شود. اگر در این مسیر، مشکلی وجود داشته باشد، به درنگ و تامل نیاز است.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
خشم تو آبست، اگر در آب موج آتشست
حلم تو خاکست، اگر در خاک کوه آهنست
چنگ عزرائیل را ماند سر شمشیر تو
زانکه عزرائیل را دایم عقیقین دامنست
رزمگاه تو بمحشر گاه ماند کندرو
[...]
بی مه روی تو چشمم همچو ابربهمنست
بی شب زلف تو رازم همچو روز روشنست
نرگست از غالیه صدتیر دارد در کمان
لاجرم گلبرگ تو در زیر مشکین جوشنست
زلف را گو پای بازی بر گل و سوسن مکن
[...]
خاک آن کس شو که آب زندگانش روشنست
نیم نانی دررسد تا نیم جانی در تنست
گفتمش آخر پی یک وصل چندین هجر چیست
گفت آری من قصابم گردران با گردنست
دی تماشا رفته بودم جانب صحرای دل
[...]
هیچ دانی کز چه باشد عزت آزادگان
از سر خوان لئیمان دست کوته کردنست
هر که را این قحبه دنیا زبون خویش کرد
گر بصورت مرد باشد لیک در معنی زنست
بر سر کوی قناعت گوشه ئی باید گرفت
[...]
میدهم جانی به عشقش تا مرا جان در تنست
دیدهٔ جانم خیال روی او را مسکنست
دیده روشن شد مرا تا نکهت زلفت شنید
ای عزیز من مگر بویی از آن پیراهنست
عالمی شادند بر وصل دلارایش ولی
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال یک حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.