مرا به آبلهٔ پا چه مشکل افتادست
که تا قدم زدهام پای بر دل افتادست
به قدر سعی دراز است راه مقصد ما
وگرنه در قدم عجز منزل افتادست
نفس نمانده و من میکشم کدورت جسم
گذشته لیلی وکارم به محمل افتادست
امید گوهر دیگر ازین محیط کراست
همین بس استکهگردی به ساحل افتادست
چو سروگرچه نداربم طواف آزادی
رسیدهایم به پایی که در گل افتادست
تو درکناری و ما بیخبر، علاجی نیست
فروغ شمع تو بیرون محفل افتادست
به غیر نفی چه اثبات میتوانکردن
طلسم هستی ما سخت باطل افتادست
زسنگ جوش شرر بین و ناله خرمن کن
که زیر خاک هم آتش به حاصل افتادست
تبسم که به خون بهار تیغ کشید
که خنده بر لبگل نیم بسمل افتادست
نه نقش پاست که در وادی طلب پیداست
ز کاروان جرسی چند بیدل افتادست
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر از حالتی از درد و ناامیدی سخن میگوید. او به مشکلاتش اشاره میکند و میگوید که اگرچه در تلاش است، راه رسیدن به هدفش بسیار طولانی است. او احساس خستگی و کدورت میکند و میگوید که حتی امیدی به تغییر در وضعیتش ندارد. شاعر به آزاد نبودن خود و موقعیتش معترض است و از تضاد بین ناامیدی و زیباییهای زندگی سخن میگوید. همچنین به ناتوانی در تغییر اوضاع و تأثیر دردها و رنجها بر زندگیاش اشاره دارد. در پایان، او به فریاد و نالههایی از مشکلات و آتش زیر خاک اشاره میکند که نشان از وضعیت دشوارش دارد.
هوش مصنوعی: من چه مشکل و ناراحتی دارم که با هر گام که برمیدارم، دل و احساساتم جریحهدار میشود.
هوش مصنوعی: راه رسیدن به هدف ما به اندازه تلاشی که میکنیم طولانی است و اگر تلاش نکنیم، در هر قدم با ناتوانی مواجه خواهیم شد.
هوش مصنوعی: دیگر روحی در من نمانده و من به سختی بار سنگین خاطرات گذشته را تحمل میکنم، در حالی که کار من به وضعیتی دشوار رسیده است.
هوش مصنوعی: امیدهای جدیدی در این دنیا وجود دارد، و این که فقط عزم و اراده کافی است که به موفقیت و دستاوردهای بزرگ برسیم. در حقیقت، داشتن امید و انگیزه میتواند منجر به نتایجی شگفتانگیز شود.
هوش مصنوعی: هرچقدر که نتوانیم مانند سرو آزاد و رها باشیم، اما ما به جایی رسیدهایم که در آن، پایمان در گل مانده است.
هوش مصنوعی: تو در کنار هستی و ما از حال تو بیخبر، چارهای نیست، چون روشنی شمع تو از جمع ما دور افتاده است.
هوش مصنوعی: جز نفی کردن، چه چیزی میتوانیم در مورد واقعیت وجودیمان به اثبات برسانیم، که طلسم هستی ما به شدت بیارزش و بیاساس شده است.
هوش مصنوعی: به تودههای سنگی نگاه کن که از آنها جرقههایی به پرواز درآمده و به گوشهای از خرمن میرسد و این نشان میدهد که حتی در زیر خاک هم آتش و حرارت وجود دارد و میتواند به محصول لطمه بزند.
هوش مصنوعی: در این بیت، شاعر به تصویر زیبایی از بهار و طبیعت میپردازد. او در مورد گلی صحبت میکند که در زمان بهار شکوفا شده و با بروز یک چهره مملو از شادی و تبسم، زندگی را به نمایش میگذارد. اما این شادی و زیبایی در چهره گل به همراه درد و اندوهی است که در اثر تیغی که بهار را زخمی کرده، ایجاد شده است. در واقع، این بیت تضاد بین زیبایی و غم را به تصویر میکشد و نشان میدهد که حتی در زیباییهای زندگی نیز میتوان آثار درد و رنج را مشاهده کرد.
هوش مصنوعی: این بیت به این معناست که ظاهر و نمادها در دنیای عرفان و جستجوی حقیقت بیشتر از آنچه که تا به حال دیده شده، شکل گرفتهاند. به عبارت دیگر، ممکن است در مسیر جستجوی معرفت و حقیقت، نشانهها و ظواهر قابل مشاهده باشند که از منابع مختلف آمدهاند و این نشاندهنده تنوع و متفاوت بودن راهها و روشها در این مسیر است.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
سخن چه حاجت اگر دل مقابل افتادست
زبان چه کار کند کار بادل افتادست
دلا، تغافل او التفات پنهان است
مگو که یار زحال تو غافل افتادست
من از محیط محبت همین نشان دیدم
[...]
تو را به کعبه مرا کار با دل افتادست
به کعبه بتکده من مقابل افتادست
صدای بی جرس ار بشنوی غریب مدان
که روح ماست به دنبال محمل افتادست
سپند طالع من حرز ان یکاد کنید
[...]
نه دیر مانع و نیکعبه حایل افتادست
ره خیال تو در عالم دل افتادست
فسون عشق به جام نیاز، ناز چه ریخت
که حسن سرکش و آیینه غافل افتادست
حساب سایه و خورشید تا ابد باقیست
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.