گنجور

 
بیدل دهلوی

در سایه‌ای‌ابرو نگهت مست و خرابست

چون تیغ ز سر درگذرد عالم آبست

عاشق به چه امید زند فال تماشا

در عالم نیرنگ توتا جلوه نقابست

یک غنچهٔ بیدار ندارد چمن دهر

شاخ‌گل این باغ سراسر رگ خوابست

ما غرقهٔ توفان خیالیم وگرنه

این بحر تنک‌مایه‌تر از موج سرابست

یک دیدهٔ تر بیش نداریم چو شبنم

در قافلهٔ ما همه مینای‌گلابست

پروانهٔ‌کامل ادب پای چراغیم

درکشور ما بال و پر ریخته بابست

فرصت‌طلبی لازم انجم وفا نیست

تا بسمل ماگرم تپش‌گشت‌کبابست

بی‌مغز بود دانهٔ کشت امل دهر

در رشته‌موج ارگهری هست حبابست

عبرتگه امکان نبود جای اقامت

در دیده نگه را همه دم پا به رکابست

در عشق به معموری دل غره مباشید

هرجا قدم سیل رسیده‌ست خرابست

بیداری بختم زگل آبله پایی‌ست

تا غنچه بود دیدهٔ امید به خوابست

چون جوهرآیینه زحیرت همه خشکیم

هرچند رگ و ریشهٔ ما در دل آبست

جز سوز وگداز از پر پروانه نخواندیم

این صفحهٔ آتش زده جزو چه‌کتابست

بیدل ز سخنهای،‌ تو مست است شنیدن

تحریک زبان قلمت موج شرابست

 
 
 
جشنوارهٔ رزم‌آوا: نقالی و روایتگری شاهنامه
منوچهری

آمد شب و از خواب مرا رنج و عذابست

ای دوست بیار آنچه مرا داروی خوابست

چه مرده و چه خفته که بیدار نباشی

آن را چه دلیل آری و این را چه جوابست

من جهد کنم بی‌اجل خویش نمیرم

[...]

خواجوی کرمانی

یاران همه مخمور و قدح پر می نابست

ما جمله جگر تشنه و عالم همه آبست

مرغ دل من در شکن زلف دلارام

یارب چه تذرویست که در چنگ عقابست

چشم من سودا زده یا دُرج عقیقست

[...]

شاه نعمت‌الله ولی

خوش آب حیاتیست که گویند شرابست

حالی و چه خوش حال که دل مست و خرابست

غیری به تو گر روی نماید مگذارش

کان نقش خیالست که در دیدهٔ خوابست

گویند که امواج حبابست درین بحر

[...]

مشاهدهٔ ۱ مورد هم آهنگ دیگر از شاه نعمت‌الله ولی
فصیحی هروی

نعت تو شها ناسخ آیات عذابست

با نعمت تو دوزخ سخن آتش و آبست

ظلم از غضبت دیده به مسمار مژه دوخت

ور ز آنکه گشوده‌ست ز خمیازه خوابست

بر روی هم آراید اگر خصم صف کین

[...]

کلیم

در کلبه ما تا بکمر موج شرابست

تا ساغر تبخاله ما پر می نابست

چشمت لب ما غمزدگان را ز فغان بست

خاموش نشینیم که بیمار بخوابست

بیتابی پروانه بر او چه نماید

[...]

مشاهدهٔ ۱ مورد هم آهنگ دیگر از کلیم
مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه