در سایهایابرو نگهت مست و خرابست
چون تیغ ز سر درگذرد عالم آبست
عاشق به چه امید زند فال تماشا
در عالم نیرنگ توتا جلوه نقابست
یک غنچهٔ بیدار ندارد چمن دهر
شاخگل این باغ سراسر رگ خوابست
ما غرقهٔ توفان خیالیم وگرنه
این بحر تنکمایهتر از موج سرابست
یک دیدهٔ تر بیش نداریم چو شبنم
در قافلهٔ ما همه مینایگلابست
پروانهٔکامل ادب پای چراغیم
درکشور ما بال و پر ریخته بابست
فرصتطلبی لازم انجم وفا نیست
تا بسمل ماگرم تپشگشتکبابست
بیمغز بود دانهٔ کشت امل دهر
در رشتهموج ارگهری هست حبابست
عبرتگه امکان نبود جای اقامت
در دیده نگه را همه دم پا به رکابست
در عشق به معموری دل غره مباشید
هرجا قدم سیل رسیدهست خرابست
بیداری بختم زگل آبله پاییست
تا غنچه بود دیدهٔ امید به خوابست
چون جوهرآیینه زحیرت همه خشکیم
هرچند رگ و ریشهٔ ما در دل آبست
جز سوز وگداز از پر پروانه نخواندیم
این صفحهٔ آتش زده جزو چهکتابست
بیدل ز سخنهای، تو مست است شنیدن
تحریک زبان قلمت موج شرابست
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به توصیف اوضاع عشق و زندگی میپردازد و تاکید بر ناپایداری و فریبندگی آن دارد. شاعر بیان میکند که در دنیای عشق، ظواهر فریبندهاند و حقیقت در پشت نقابها پنهان است. او به بیثباتی و ناپایدار بودن زندگی اشاره میکند و میگوید که امید به آینده در دنیای پر از نیرنگ و فریب، بیفایده است. همچنین، به تاثیرات منفی این رفتارها بر روح و روان انسانها میپردازد و از خالی بودن عشقها و روابط سخن میگوید. در نهایت، شاعر به نبود ثبات و آرامش در عشق و زندگی اشاره میکند و تصریح میکند که باید مراقب دلباختگی و خودفریبی بود.
هوش مصنوعی: در زیر سایهی ابرویت، نگاهت مرا به شدت بیخود و سرگشته میکند، چون تیغی که از سر میگذرد، جهان در حال غرق شدن است.
هوش مصنوعی: عاشق با چه دلیلی به تماشای بازیهای فریبنده تو میپردازد، در حالی که تمام زیباییها پشت نقابی پنهان شدهاند.
هوش مصنوعی: در دنیای زمان، چمن هیچ غنچهٔ بیداری ندارد و این باغ تماماً پر از خواب و خاموشی است. شاخگلها در این فضا به مانند رگهایی هستند که زندگی را در خود حس نمیکنند.
هوش مصنوعی: ما در دنیای خیال و تصورات خود غرق شدهایم، و اگر نه، این دریا در واقع از آب کمعمقتر از موجهای سراب است.
هوش مصنوعی: ما فقط یک چشم گریان داریم، در حالی که بقیه در قافلهٔ ما همه شاداب و خوشبو هستند مانند میناهای گلابی.
هوش مصنوعی: ما در سرزمین خود مانند پروانهای ادبمند هستیم که در کنار چراغ میرقصیم، اما بال و پرهای ما آسیب دیده و ریخته است.
هوش مصنوعی: فرصتطلبی به نفع دوستی و وفاداری نیست؛ چرا که ممکن است ما در طوفان زندگی، به دوستی و محبت نیاز داشته باشیم و این فرصتطلبی نتواند کمکی به ما کند.
هوش مصنوعی: بیفایده و بیمعنا بود دانهای که در زراعت امید زمانه کاشته شده، چون اگر هم موفقیتی بهدست آید، مانند حبابی زودگذر و ناپایدار خواهد بود.
هوش مصنوعی: دیدهی انسان نمیتواند در یک مکان ثابت بماند و همیشه آماده است که به سمت تغییرات و تجربیات جدید برود. به عبارتی دیگر، لحظات و فرصتها به سرعت میگذرند و باید همواره آمادهی برخورد با آنها باشیم.
هوش مصنوعی: در عشق به جذابیتهای ظاهری فریب نخورید، زیرا هر جا که طمع و زیادهخواهی آمده، ویرانی و نابودی دامنگیر شده است.
هوش مصنوعی: بیداری و خوشبختی من به خاطر مشکل و سختیهایی است که پشت سر گذاشتم. تا زمانی که در انتظار روزهای خوب بودم، مانند غنچهای خوابیده و بیعمل ماندم.
هوش مصنوعی: مثل جوهر آیینه، ما به خاطر حیرت و شگفتی، همه خشک و بیروح هستیم، هرچند که رگ و ریشههای ما در دل آب قرار دارد.
هوش مصنوعی: ما از پر پروانه تنها سوز و گداز را شنیدهایم، این صفحهٔ آتشزده به کدام کتاب تعلق دارد؟
هوش مصنوعی: سخنان تو به قدری دلنشین و جذاب است که شنونده را به مستی و شور و شوق میآورد، مانند اینکه کلمات تو سرشار از طراوت و انرژیاند و شبیه به موجی از شراب هستند که زبان و قلم را به حرکت درمیآورند.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
آمد شب و از خواب مرا رنج و عذابست
ای دوست بیار آنچه مرا داروی خوابست
چه مرده و چه خفته که بیدار نباشی
آن را چه دلیل آری و این را چه جوابست
من جهد کنم بیاجل خویش نمیرم
[...]
یاران همه مخمور و قدح پر می نابست
ما جمله جگر تشنه و عالم همه آبست
مرغ دل من در شکن زلف دلارام
یارب چه تذرویست که در چنگ عقابست
چشم من سودا زده یا دُرج عقیقست
[...]
خوش آب حیاتیست که گویند شرابست
حالی و چه خوش حال که دل مست و خرابست
غیری به تو گر روی نماید مگذارش
کان نقش خیالست که در دیدهٔ خوابست
گویند که امواج حبابست درین بحر
[...]
نعت تو شها ناسخ آیات عذابست
با نعمت تو دوزخ سخن آتش و آبست
ظلم از غضبت دیده به مسمار مژه دوخت
ور ز آنکه گشودهست ز خمیازه خوابست
بر روی هم آراید اگر خصم صف کین
[...]
در کلبه ما تا بکمر موج شرابست
تا ساغر تبخاله ما پر می نابست
چشمت لب ما غمزدگان را ز فغان بست
خاموش نشینیم که بیمار بخوابست
بیتابی پروانه بر او چه نماید
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال ۳ حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
reply flag link
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.