زندگانی از نفس آفت بنا افتاده است
طرف سیلی در پی تعمیر ما افتاده است
تنگ کرد آفاق را پیچیدن دود نفس
گرنه دل میسوزد آتش درکجا افتاده است
آرزو از سینه بیرون کن ز کلفتها برآ
عالمی زین دانه در دام بلا افتاده است
تا نفس باقیست جسم خسته را آرام نیست
مشت خاک ما به دامان هوا افتاده است
در علاجم ای طبیب مهربان زحمت مکش
درد دل عمریست از چشم دوا افتاده است
تا قیامت دشتپیمایی کند چون گردباد
هرکخا یک حلقه از زنجیر ما افتاده است
غیر نومیدی سر و برگ شهید عشق چیست
از سر افتاده اینجا خونبها افتاده است
دیده تا دل فرش راه خاکساری کردهایم
از نفس تا موج مژگان بوربا افتاده است
شوخی انداز شبنم ننگ گلزار حیاست
خنده ی حسن از عرق دنداننما افتاده است
معنی دولت سراپا صورت افتادگیست
از تواضع سایه ی بال هما افتاده است
اضطراب موج آخر محو گوهر میشود
در کمین ما دل بی مدعا افتاده است
عالمی شد بیدل ار سرگشتگی پامالیأس
تخم ما هم در خم این آسیا افتاده است
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر درباره زندگی و دردهای آن است. شاعر احساس نومیدی و اضطراب را بیان میکند و میگوید که زندگی بر اثر نفس و تمایلات شخصی به زوال افتاده است. او به مشکلات و آلامی که انسانها با آن مواجهاند اشاره میکند و میگوید که در تلاش برای بهبودی، دلها و وجودشان در معرض آسیب قرار دارد. همچنین به یادآوری میکند که عشق و امید به سرنوشتهای تلخ و ناامیدکننده دچار میشوند و در نهایت بیان میکند که زندگی دستخوش زنجیرهایی است که نتوان از آن رهایی یافت. شاعر در اینجا نوعی تواضع و خاکساری را نیز به تصویر میکشد و از امید و زیباییهای زندگی از دست رفته سخن میگوید.
هوش مصنوعی: زندگی به خاطر نفس و خواستههای ما دچار مشکلات و چالشها شده است و حالا همچنان در تلاش برای بهبود وضعیت خود هستیم.
هوش مصنوعی: دود نفس انسان فضا را تنگ میکند و اگر این دود نبود، دل من از آتش ناراحتیام میسوزد. حالا این آتش، در کجا قرار دارد؟
هوش مصنوعی: آرزوهایت را کنار بگذار و از بندهای محدودکننده رها شو، زیرا زمینهای برای درد و مصیبت در دنیا وجود دارد که بسیاری از مردم در آن گرفتار شدهاند.
هوش مصنوعی: تا زمانی که نفس میکشم، این بدن خستهام آرام نخواهد گرفت. خاک ما به آغوش هوا افتاده است.
هوش مصنوعی: ای پزشک مهربان، در درمان من زحمت نکش، زیرا درد دل سالهاست که از چشم دارو افتاده و دیگر درمان نمیشود.
هوش مصنوعی: هرگز از حرکت و جدال دست نخواهد کشید، همچون طوفانی که در دشت میوزد. هر بار یک حلقه از زنجیر ما گسسته و افتاده است.
هوش مصنوعی: این بیت به بیان احساسات عمیق و ناامیدی فردی میپردازد که به عشقش پرداخته است. او به وضوح از این موضوع رنج میبرد و به نظرم میرسد که برای او عشق نه تنها یک حس زیبا، بلکه چیزی با بهایی سنگین و دردناک است. در این جا نشان میدهد که عشق میتواند عواقب و هزینههایی داشته باشد که حتی ممکن است به عنوان قربانی دادن خود را نشان دهد.
هوش مصنوعی: چشمهایمان به خاطر محبت و احترام، مانند فرشی برای دلمان آماده شدهاند و از زمانیکه احساساتمان به این سمت کشیده شده، تا مرز خضوع و تواضع پیش رفتهایم.
هوش مصنوعی: شوخی بر قرار در حالی است که شبنم، نماد زیبایی و خنکی، بر روی گلها نشسته و حالتی شرمآور به خود گرفته است. خندهی زیبا و دلنشین یک جوان، به خاطر رطوبت و درخشندگی دندانهایش کمتر دیده میشود.
هوش مصنوعی: در اینجا بیان شده که زیبایی و خوشبختی به طور کامل در حالت افتادگی و تواضع قرار دارد و این حالت به نوعی نشانه نزدیکی به دیگران و خضوع است. همچنین به نوعی از تاثیر و نفوذ، شبیه سایه بال پرندهای بزرگ، اشاره شده که بر روی این حالت تواضع افتاده است. این تصویر نشاندهنده اهمیت تواضع به عنوان کلید موفقیت و زیبایی در زندگی است.
هوش مصنوعی: در نهایت، نگرانی و اضطراب به آرامی ناپدید میشود و در پسزمینه، دل بیطلب و خواسته ما به حالت انتظار فرو رفته است.
هوش مصنوعی: فردی که به شدت در اندیشه و تفکر است، به گونهای دچار سردرگمی شده که نگران است. او احساس میکند که ناامیدی یا دشواریها بر او غلبه کرده و همچنین، به نوعی به چالشهای زندگیاش در یک دایره بسته مشغول است. این وضعیت او موجب میشود که از جایی که در آن هست، رنج میبرد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
خاکساری در بلندی ها رسا افتاده است
آسمان این پشته را در زیر پا افتاده است
عاشقان را نیست جز تسلیم دیگر مطلبی
دیده قربانیان بی مدعا افتاده است
در چنین فصلی که نتوان جام می از دست داد
[...]
دل به دام کاکل آن دلربا افتاده است
این فسونگر در دهان اژدها افتاده است
نیست ممکن از سر کوی تو جای رفتنم
بنده ها از کنده زانو به پا افتاده است
غنچه دل وا شود از صحبت روشندلان
[...]
آرزوی دل، چو اشک از چشم ما افتاده است
مدعا چون سایهای در پیش پا افتاده است
گوهر امید ما قعر توکلکرده ساز
کشتی تدبیر در موج رضا افتاده است
جادهٔ سرمنزل عشاق سعی نارساست
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال یک حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.