نیک و بد این مرحله خاکش به کمین است
چشمی که به پا دوخته باشی همه بین است
بی غنچه گلی سر نزد از گلشن امکان
اینجاست که چین مایهٔ ایجاد جبین است
برخیز ز خاک سیه مزرع هستی
جایی که نفس آینه کارد چه زمین است
چون صبح جنونی کن و از خو برون تاز
از چاک گریبان گل دامان تو چین است
بر صور مناز از دهل و کوس تجمل
ای پشه بم و زیرکمال تو طنین است
این است اگر کر و فر طاق و سرایت
بنیاد غبار به هوا رفته متین است
ای آینه از ما مطلب عرض مکرر
تمثال ضعیفان نفس باز پسین است
ای شمع عنان نگه هرزه نگهدار
تا چشم تو باز است جهان خانهٔ زین است
زان جلوهگذشتیم و به خود هم نرسیدیم
ما را چه گنه خاصیت عجز همین است
دل نیز گره شد به خم ابروی نازش
در طاق تغافل همه نقاشی چین است
در وصل به اظهار مکش ننگ فضولی
با بوسه حضور لب خاموش قرین است
رندان مشکیبید ز معشوقهٔ فربه
کاین شکل دلاوبز سراپاش سرین است
شور تپش از ما به فنا هم نتوان برد
خاکستر منصور مزاجان نمکین است
بیدل کم سرمایهٔ عزلت نپسندی
از پای به دامان تو نامت به نگین است
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به بررسی مراحل مختلف زندگی و تأثیرات آن بر انسان میپردازد. شاعر به تضاد میان نیک و بد اشاره کرده و میگوید که در این مرحله خاکی، ظاهرسازی و ناز باری از مشکلات و دردهاست. او به فریبندگی دنیا و سختیهای آن اشاره میکند و از خواننده میخواهد تا از خواب غفلت بیدار شود و به واقعیتها توجه کند.
شاعر همچنین به زیبایی و زشتی در روابط انسانی، عشق و دلبستگیها میپردازد و میگوید که عشق ممکن است ما را به سوی ناز و فریب بکشاند. او به نقش آینهها و تجملات در زندگی اشاره کرده و آنها را موقتی و بیارزش میداند. در نهایت، او با بیان اینکه عشق و شور مبنای زندگی انسان است، به ارزش وجود شخصی و خاص بودن هر فرد تأکید میکند و نهایتاً به اهمیت دوری از عزلت و تنهایی اشاره میکند.
هوش مصنوعی: این مرحله از زندگی پر از نیک و بد است و آدم باید مراقب باشد. اگر چشمانت را به زمین دوخته باشی و در مسیر قدم برداری، تمام حقایق را خواهی دید.
هوش مصنوعی: در این دنیا، گلها بدون غنچه نمیتوانند شکوفا شوند و زیبایی واقعی در همین بستر وجود دارد که سر آغاز و نشانهٔ پیدایش و زیبایی است.
هوش مصنوعی: از زمین تیره و غمانگیز زندگی برخیز و به جایی برو که نفس و روح تو مانند آینهای شفاف باشد و قدرت خود را درک کنی.
هوش مصنوعی: هنگامی که صبح میشود، دیوانهوار از خواب برخیز و از خواب غفلت بیرون بیا. تنها در این صورت است که چین و چروکهای دامن گلگونهات را میتوانی ببیندی.
هوش مصنوعی: این بیت به توصیف زیبایی و جلوههای تجملگرایی اشاره دارد. شاعر از صدای بلند و پرجلوهای که در فضا طنینانداز است، صحبت میکند و به نوعی به موقعیت و زیباییهای خود میبالد. در عین حال، به حضور پشهای اشاره میکند که در زیر این زیبایی و تجمل، مشغول فعالیت است و این تضاد میان ظاهری زیبا و واقعیتهای کوچکتر را به تصویر میکشد.
هوش مصنوعی: این وضعیت اگرچه ممکن است بیمورد و سطحی به نظر برسد، اما در واقع اگر به عمق آن نگاه کنیم، به استحکام و استواری خود ادامه میدهد.
هوش مصنوعی: ای آینه، آنچه را که ما میگوییم، فقط بازتاب تصویر ضعیفانی است که از نفس خود داریم.
هوش مصنوعی: ای شمع، با نگاهت مراقب باش تا وقتی چشمانت باز است، جهان به زیبایی این ذوق و هنر آراسته است.
هوش مصنوعی: ما از آن زیباییها عبور کردیم و حتی به خودمان هم نتوانستیم برسیم. عجز و ناتوانی ما همین است که از خود بیخبر ماندهایم و نمیدانیم چه گناهی داریم.
هوش مصنوعی: دل من به خاطر زیبایی خم ابروی او به شدت تحت تأثیر قرار گرفت و در حالتی از غفلت، تمام نقاشیهای ذهنم به تصویر زیبایی او تبدیل شده است.
هوش مصنوعی: در هنگام وصال و نزدیکی، از ابراز احساسات اضافی خودداری کن، زیرا عشق واقعی همانند بوسهای است که در سکوت و آرامش انجام میشود.
هوش مصنوعی: رندان با ظرافت و زیرکی از زیبایی معشوقهای که قامتش دلفریب و قوی است، لذت میبرند و در حقیقت، جذابیت او در تمام اعضای بدنش نمایان است.
هوش مصنوعی: شور و شوق ما از بین نمیرود، حتی اگر به فنا برویم. خاکستر منصور (که به او مظلومانه مرگ داده شد) نشان دهندهی این است که مزاج ما مانند نمکین است و همیشه زنده و پرانرژی باقی میماند.
هوش مصنوعی: بیدل به راحتی حاضر نیست از تنهایی و دوری نزد دیگران بماند؛ زیرا نام تو برای او از ارزش و اهمیتی برخوردار است که بر روی انگشتری به عنوان نشانی از محبت ذخیره شده است.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
اندر دل من عشق تو چون نور یقین است
بر دیدهٔ من نام تو چون نقش نگین است
در طبع من و همت من تا به قیامت
مهر تو چو جان است و وفای تو چو دین است
تو بازپسین یار منی و غم عشقت
[...]
آن کیست سواره که بلای دل و دین است
صد خانه برانداخته در خانه زین است
ماهی ست درخشنده چو بر پشت سمند است
سروی ست خرامنده چو بر روی زمین است
آشوب جهان است اگر اسپ سوار است
[...]
حسنت نمک آمیز و لبت نیز چنین است
کان نمکی هر چه تو داری نمکین است
گر بحر بلا موج زند باک ندارم
بیمی اگرم هست از آن چین جبین است
تا روی زمین زیر کف پای تو به دید
[...]
شاها اثر دوستیست رونق دین است
خوش آنکه درین دوستی از اهل یقین است
هر کس که درت را ز غلامان کمین است
در انجمن اهل وفا صدر نشین است
مداحی تو کار فضولی حزین است
[...]
خاری که به پای تو خلد باغ یقین است
سنگی که به راه تو فتد کعبه دین است
در عزم قوی باش که اندر ره دولت
مفتاح نجاتست به هر جا که کمین است
در خوش دلی آویز که با عمر تو ایام
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال ۵ حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.