گنجور

 
بیدل دهلوی

بس که دشت از نقش پای لیلی ما پرگل است

گردباد از شور مجنون آشیان بلبل است

حسن خاموش از زبان عشق دارد ترجمان

سرو مینا جلوه را کوکوی قمری قلقل است

بس که مضمون نزاکت صرف سرتاپای اوست

گر کف دستش خطی دارد رگ برگ گل است

در خراش زخم عرض رونق دل دیده‌ام

چشمهٔ آیینه را جوهر هجوم سنبل است

نیست‌ کلفت تن به تشریف قناعت داده را

غنچه را صد پیرهن بالیدن از یک فر گل است

آدمی را بر لباس صوف و اطلس فخر نیست

دیده باشی این قماش اکثر ستوران را جل است

همچو عمری سرو هم از بند غم آزاد نیست

حسن و عشق اینجا به پا زنجیر و بر گردن غل‌ است

با قد خم‌گشته از هستی توان آسان گذشت

کشتی‌ات گر واژگون گردد در این دل با پل است

بعد مردن هم نی‌ام بی‌دستگاه میْ‌کشی

از کف خاک من از نقش قدم جام مل است

بیدل از خلقند خوبان چمن صیاد دل

شاهد گل را همان آشفتن بو کاکل است

 
 
 
جشنوارهٔ رزم‌آوا: نقالی و روایتگری شاهنامه
عبدالقادر گیلانی

پای دل در کوی عشقت تا به زانو در گِل است

همّتی دارید با من زانکه کاری مشکل است

من ندانم کین دل دیوانه را مقصود چیست

کو همیشه سوی سرگردانی من مایل است

فیل محمودی فرو ماند اگر بیند به خواب

[...]

ادیب صابر

تا دلم در دست آن سیمین بر سنگین دل است

زیر پای من ز آب چشم و خون دل گل است

جز جفای من نگردد در دل سنگین او

بر ندارد سنگ خارا آنچه او را در دل است

نیست نرمی در دلش با دیده پرآب من

[...]

همام تبریزی

بار دل بر تن نهادن کار ارباب دل است

این که عیسی بار خر بر دوش گیرد مشکل است

ای عزیزان رهرو راه دلارام است دل

چون سبک‌بار است پیش از کاروان در منزل است

مرغ عرشی آرزوی آشیان دارد ولی

[...]

مشاهدهٔ ۱ مورد هم آهنگ دیگر از همام تبریزی
سلمان ساوجی

من خیال یار دارم، گر کسی را بر دل است

کز خیال او شوم، خالی، خیالی باطل است

چشم عیارش، به قصد خواب هرشب تا سحر

در کمین مردم چشم است و مردم، غافل است

عشق، در جان است و می، در جام و شاهد، در نظر

[...]

کمال خجندی

گرچه از باران دیده خاک آن کو پر گل است

پای عاشق در گل از دست دل از دست دل است

بنده را گر پیش خویش از مقیلان خوانی رواست

هر که رو در قبله روی تو دارد مقبل است

دل همه تن اشک خونین گشت و آمد سوری چشم

[...]

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه